• تهران ، ونک ، ملاصدرا، شیراز جنوبی، کوچه فلاحی، شماره 15
  • 02188064755-8
  • info@aftco.ir

اخبار

ئیس کل سازمان خصوصی‌سازی با اشاره به نام‌گذاری امسال از سوی مقام معظم رهبری به نام سرمایه گذاری برای تولید از شتاب گرفتن خصوصی سازی در سال جدید برای تحقق این شعار خبر داد.

زهره عالی‌پور، با اشاره به نام‌گذاری امسال از سوی مقام معظم رهبری به نام سرمایه گذاری برای تولید، خصوصی‌سازی را یکی از ارکان اصلی تحقق رونق تولید دانست و از تدوین مدل‌های جدید در این زمینه خبر داد.

عالی‌پور تصریح کرد: سازمان خصوصی‌سازی، مانند بسیاری از نهادهای اقتصادی، مسئولیت اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی و قوانین مرتبط با حکمرانی اقتصادی را بر عهده دارد.

وی با تأکید بر تفاوت خصوصی‌سازی و مولدسازی، گفت: خصوصی‌سازی یک ابزار برای رشد اقتصادی است و دولت باید به‌جای تصدی‌گری، مسیر را برای حضور گسترده‌تر بخش خصوصی هموار کند. در بسیاری از کشورها، افزایش سرمایه‌گذاری و کاهش تصدی‌گری دولت، دو رکن اساسی توسعه اقتصادی محسوب می‌شوند. در ایران نیز لازم است دولت در حوزه‌هایی که مردم و بخش خصوصی توانایی فعالیت دارند، خود را کنار بکشد و تنها در حوزه‌های استراتژیک مانند امنیت، سیاست‌گذاری و مدیریت کلان اقتصادی حضور داشته باشد.

وی تأکید کرد: دولت نباید رقیب بخش خصوصی باشد، بلکه باید نقش تسهیل‌گر را ایفا کند و شرایطی فراهم کند که فعالان اقتصادی بتوانند بدون موانع غیرضروری به توسعه کسب‌وکارهای خود بپردازند.

بزرگ‌ترین معامله بورس چگونه انجام شد؟

رئیس کل سازمان خصوصی‌سازی در ادامه به یکی از موفق‌ترین واگذاری‌های سال گذشته اشاره کرد و گفت: در هفته پایانی اسفند 1403، توانستیم بزرگ‌ترین معامله بورس را به سرانجام برسانیم. این معامله مربوط به واگذاری 40 درصد سهام هلدینگ خلیج فارس به ارزش 62 هزار میلیارد تومان بود که با همکاری چهار شرکت پتروشیمی و سازمان‌های دولتی انجام شد. اجرای این معامله با مدل تسویه بدهی دولت از طریق تهاتر با بخش خصوصی صورت گرفت و توانست اعتماد فعالان اقتصادی را به روند خصوصی‌سازی افزایش دهد.

وی توضیح داد: پتروشیمی‌های خریدار این سهام، از سال‌ها قبل مطالبات سنگینی از دولت بابت یارانه کود اوره داشتند که پرداخت آن به تعویق افتاده بود. با انجام این معامله، علاوه بر پرداخت بخشی از بدهی‌های دولت، بخش خصوصی نیز توانست در روند توسعه صنعت پتروشیمی نقش فعال‌تری داشته باشد.

تسریع روند واگذاری‌ها و اجرای مدل‌های جدید در سال 1404

عالی‌پور با اشاره به نام‌گذاری سال جدید، تأکید کرد که خصوصی‌سازی باید با سرعت بیشتری انجام شود و مدل‌های جدید واگذاری تدوین گردد.

وی از اصلاح ساختار سازمان خصوصی‌سازی خبر داد و افزود: در سال‌های گذشته، برخی از واگذاری‌ها با مشکلاتی مواجه بوده است که بخشی از آن به دلیل عدم اعتماد بخش خصوصی به دولت بوده است. یکی از اقدامات اصلی ما در سال جدید، تقویت توانمندسازی بخش خصوصی و افزایش شفافیت در فرآیند خصوصی‌سازی خواهد بود.

همچنین، در اساسنامه سازمان خصوصی‌سازی بندی وجود دارد که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اما امسال قصد داریم آن را اجرایی کنیم؛ بندی که بر توانمندسازی بخش خصوصی تأکید دارد.

لزوم همکاری قوای سه‌گانه در خصوصی‌سازی

رئیس کل سازمان خصوصی‌سازی با اشاره به نقش قوای سه‌گانه در پیشبرد سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی، گفت: خصوصی‌سازی تنها یک برنامه اقتصادی نیست، بلکه یک سیاست کلان ملی است که به همکاری قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه نیاز دارد. اگر این همکاری صورت نگیرد، همه بخش‌های کشور در روند توسعه اقتصادی دچار مشکل خواهند شد. بنابراین، از تمام ارکان نظام انتظار داریم که در مسیر تسهیل خصوصی‌سازی و رفع موانع سرمایه‌گذاری همراهی لازم را داشته باشند.

شفافیت و مبارزه با فساد در خصوصی‌سازی

عالی‌پور همچنین بر لزوم شفافیت در واگذاری‌ها و جلوگیری از فساد تأکید کرد و افزود:یکی از مهم‌ترین اهداف ما در سال جاری، اجرای خصوصی‌سازی بر اساس اصول شفافیت و رقابت سالم است. باید مدل‌های جدیدی طراحی کنیم که نه‌تنها سرعت واگذاری‌ها را افزایش دهد، بلکه مانع از ایجاد ابهام و فساد شود. این همان مسیری است که رهبر معظم انقلاب در سال‌های گذشته بر آن تأکید داشته‌اند و ما موظفیم در اجرای آن کوشا باشیم.

«آنتی‌تحریم» ــ ظرفیت «بانک‌های ایران» برای تحول

نظام بانکی ایران، اکنون بیشتر به عنوان یک «چالش» مطرح است؛ درحالی‌که ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای تحول دارد.
ترامپ، در تداوم الگوی رفتاری پیشینیان خود، تلاش کرده تا ایران را به وضعیتی درازمدت از «انتظار برای مذاکره» فرو ببرد. درواقع می‌توان گفت مشکل در نوع نگاه به مذاکره است: آنجا که ساختارهای اقتصادی کشور ــ از صنعت و کشاورزی گرفته تا بانکداری و گردشگری ــ به نتیجه مذاکره گره زده شوند، در پی نوعی «بی‌تصمیمی ساختاری»، خودتحریمی آغاز می‌شود.

پیشنهاد، این است که حوزه‌های گوناگونی در ایران بزرگ وجود دارد که ظرفیت این را دارند که موتور محرک پاسخ ایران باشند. برای نمونه، نظام بانکی اگر اصلاح شود و نقدینگی را به سمت تولید و خدمات هدایت کند، حتی بدون گشایش فوری سیاسی نیز می‌تواند پایه‌گذار جهش تولید باشد.

همان‌طور که در بخش‌های پیشین دیدیم، ظرفیت بخش‌هایی همچون گردشگری مذهبی، حمل و نقل ترکیبی، صنعت، و کشاورزی در ایران ما در صورت آزادسازی و مردمی‌سازی، ظرفیتی چند برابر وضع موجود است. ظرفیت‌های حوزه بانکداری ایران، در گزارش‌های بین‌المللی ــ مانند گزارش معروف مؤسسه مکینزی ــ نیز مورد تأکید قرار گرفته است.

در ادامه، ابتدا در بخش اول، 40 تجربه جهانی موفق در اصلاح نظام بانکی و اعتباری را بازخوانی خواهیم کرد. سپس در بخش دوم، 65 ظرفیت داخلی این بخش را، هریک به ضمیمه یک توضیح کوتاه، برخواهیم شمرد.

بخش اول؛ 40 تجربه جهانی موفق در اصلاح نظام بانکی و اعتباری

فناوری‌های مالی (FinTech)، به‌مثابه یکی از خلاقانه‌ترین و دینامیک‌ترین میدان‌های رقابت در اقتصاد جهانی امروز، به‌طور فزاینده، نقطه تمرکز نخبگان فکری، تحصیل‌کردگان ریاضی و رایانش، و سرمایه‌گذاران خطرپذیر شده است. آنچه زمانی صرفاً به‌مثابه یک ابزار برای تسهیل پرداخت‌ها در نظر گرفته می‌شد، اکنون به‌یکباره به سکویی بدل شده که آینده بانکداری، بیمه، بورس، بازار بدهی، و حتی نظام‌های اعتباردهی فردی و شرکتی را رقم می‌زند. این تحول، ‌تنها از جنس یک دگردیسی فناورانه نیست، بلکه حامل دگرگونی در ماهیت قدرت اقتصادی در عصر دیجیتال است.

راز جذابیت این حوزه در چیست؟ پاسخ، فراتر از سودآوری مالی صرف است. بازارهای مالی از دیرباز محل خلق و توزیع قدرت بوده‌اند. اما اکنون، با گره خوردن آن‌ها به فناوری‌های لایه‌ای نظیر هوش مصنوعی، بلاک‌چین، اینترنت اشیا و رایانش ابری، این قدرت، تسریع و تعمیق یافته است. پلت‌فرم‌های نوین بانکداری دیجیتال، بیمه‌های هوشمند، بورس‌های خودکار، و سامانه‌های ارزیابی اعتباری مبتنی‌بر یادگیری ماشین، صرفاً ابزار نیستند؛ بلکه نهادهایی قدرت‌مندند که می‌توانند مناسبات اقتصادی و اجتماعی جوامع را بازتعریف کنند.

در جهان امروز، جذب نابغه‌ترین مغزهای دنیا ــ فارغ‌التحصیلان آکسفورد، MIT، استنفورد و توکیو ــ نه در دانشگاه‌ها یا صنایع کلاسیک تولیدی، بلکه در استارتاپ‌های فین‌تک و هلدینگ‌های مالی داده‌محور رقم می‌خورد. دیگر، داشتن کارخانه یا خط تولید، مزیت رقابتی تلقی نمی‌شود؛ بلکه توانایی مدل‌سازی ریسک، تحلیل شبکه‌های مالی، و پیش‌بینی رفتار بازار با دقت میلی‌ثانیه‌ای، معیار سنجش نبوغ و ثروت‌آفرینی شده است.

برای مثال، شرکت‌هایی نظیر Stripe، Revolut، Square، و Ant Group به‌سرعت بازارهای سنتی را متحول کرده‌اند، و اکوسیستم‌هایی از توسعه‌دهندگان، دانشمندان داده، طراحان تجربه کاربری و تحلیل‌گران الگوریتمی را به دور خود شکل داده‌اند که هرکدام، با خلاقیتی بی‌نظیر، در حال بازنویسی قواعد بازی در نظام پولی و مالی‌اند.

اما چرا این حوزه چنین سودآور است؟ پاسخ، در ذات بازارهای مالی نهفته است: آن‌ها حوزه‌هایی با مقیاس‌پذیری بسیار بالا، اصطکاک اندک، و حساسیت شدید به نوآوری‌اند. یک الگوریتم معامله‌گر موفق، می‌تواند در عرض چند ساعت میلیون‌ها دلار ارزش خلق کند؛ سامانه‌ای برای اعتبارسنجی غیرسنتی، می‌تواند دسترسی به وام را برای میلیون‌ها نفر ممکن سازد. بدین‌سان، فناوری در این حوزه، نه در حاشیه، بلکه در قلب ارزش‌آفرینی ایستاده است.

همچنین، نباید از یاد برد که بازارهای مالی، به‌واسطه پیوند با دولت‌ها، بانک‌های مرکزی، نهادهای بین‌المللی و ساختارهای حقوقی جهانی، می‌توانند محرک سیاست‌گذاری، و حتی اهرم قدرت ژئوپولیتیک باشند. از این منظر، فین‌تک‌ها به‌تدریج در حال ایفای نقش بازیگرانی سیاسی‌اند که علاوه‌بر نوآوری اقتصادی، می‌توانند در تعیین مسیر سیاست‌های پولی و توسعه‌ای نیز مؤثر باشند.

از دیدگاه اقتصاددانان پولی، این تمرکز نخبگان در حوزه‌های فین‌تک، پدیده‌ای است که باید در سطح کلان، با نگاه سیاست‌گذاری توسعه‌ای فهم شود. کشورهایی که نتوانند سازوکارهای حقوقی، نهادی، آموزشی و مالی برای جذب و نگهداری این استعدادها فراهم آورند، به‌تدریج از گردونه رقابت جهانی عقب می‌مانند.

این گرایش جهانی به فین‌تک‌ها، هشدار و فرصتی توأمان برای کشورهای در حال توسعه است: هشدار از آن جهت که در صورت بی‌توجهی به زیرساخت‌های فین‌تک، ساختارهای بانکی و مالی سنتی آن‌ها به حاشیه خواهد رفت؛ و فرصت از آن جهت که با سرمایه‌گذاری هدفمند، می‌توان از مسیر میان‌بر فناوری، شکاف تاریخی در نظام مالی را جبران کرد.

باید گفت که اگر قرن بیستم، قرن کارخانه و خط تولید بود؛ قرن بیست‌ویکم، بی‌هیچ تردید، قرن الگوریتم، داده و کد است؛ و آن‌جا که الگوریتم‌ها پول خلق می‌کنند، نابغه‌ترین افراد جهان گرد هم می‌آیند تا آینده اقتصاد را بسازند.

به نمونه‌های زیر توجه کنید:

1. آلمان – بانکداری دوگانه (Dual Banking System)
آلمان با حفظ ساختار بانکداری دوگانه، میان بانک‌های تجاری بزرگ و بانک‌های محلی توسعه‌ای (Sparkassen)، توانسته تعادل دقیقی بین ثبات، حمایت از SMEها (Small and Medium-sized Enterprises ، در فارسی موسوم به «کسب‌وکارهای کوچک و متوسط» یا «شرکت‌های کوچک و متوسط») و تأمین مالی محلی برقرار کند. شبکه بانک‌های منطقه‌ای آلمان، برخلاف تمرکزگرایی بانک‌های وال‌استریتی، بطور مؤثری منابع را به بخش مولد اقتصاد تزریق کرده و مانع انباشت نقدینگی در بخش‌های سوداگرانه شده‌اند.

2. ژاپن – بانک توسعه بین‌المللی JBIC
بانک توسعه ژاپن (JBIC) به عنوان ابزار سیاست صنعتی، تأمین مالی پروژه‌های صادرات‌محور، انرژی، و فناوری پیشرفته را بر عهده دارد. این بانک از طریق وام‌های بلندمدت با بهره پایین به شرکت‌های راهبردی، نقش کلیدی در رشد صادرات صنعتی ژاپن داشته است. مدلی که در آن دولت از طریق نظام بانکی، هدایت هدفمند منابع را در دستور کار قرار داده است.

3. کره جنوبی – اصلاح پس از بحران 1997
کره جنوبی در پی بحران مالی آسیا، بانک‌های زیان‌ده را ادغام یا تعطیل و بانک‌های بزرگ را مجبور به شفاف‌سازی ترازنامه کرد. با راه‌اندازی «سازمان مدیریت دارایی» (KAMCO) دارایی‌های سمی جمع‌آوری شد و سرمایه‌گذاری مستقیم دولت در بانک‌ها در ازای اصلاحات ساختاری انجام شد.

4. سوئد – ملی‌سازی مشروط و فروش مجدد بانک‌ها (1992)
سوئد در دهه 90 با بحران بانکی مواجه شد و دولت با اقدام فوری، بانک‌ها را ملی‌سازی موقت کرد، زیان‌ها را شفاف کرد، دارایی‌های مسموم را تفکیک نمود و سپس بانک‌های سالم‌سازی‌شده را به بخش خصوصی فروخت. شفافیت بی‌سابقه، ریسک اخلاقی را کاهش داد و از بی‌اعتمادی در نظام مالی جلوگیری کرد.

5. چین – بانکداری توسعه‌ای و هدایت‌شده
چین با ایجاد بانک‌های توسعه‌ای مانند China Development Bank (CDB) و بانک صادرات–واردات، منابع را به زیرساخت، صادرات و فناوری‌های نو تخصیص داد. این بانک‌ها با نرخ‌های ترجیحی به پروژه‌های ملی و شرکت‌های استراتژیک وام می‌دهند. هم‌زمان، بانک مرکزی چین با سیاست‌های چندلایه به کنترل تورم و تسهیل نقدینگی در زمان‌های رکود پرداخته است.

6. هند – انقلاب مالی فراگیر با "بانکداری بدون شعبه"
هند با پروژه‌هایی مانند Jan Dhan Yojana و بانکداری دیجیتال روستایی، میلیون‌ها خانوار فقیر را وارد نظام مالی رسمی کرد. افتتاح حساب با حداقل مدارک، پیوند حساب بانکی با یارانه دولتی، و بانکداری موبایلی باعث رشد چشمگیر شمول مالی شد. تجربه هند نشان داد زیرساخت دیجیتال، قوی‌ترین ابزار در رفع فقر مالی است.

7. ترکیه – بازسازی پس از بحران بانکی 2001
ترکیه با فروپاشی نظام بانکی در اوایل دهه 2000، مجموعه‌ای از اقدامات اصلاحی شامل نظارت سخت‌گیرانه بانک مرکزی، تثبیت مالی بودجه دولت، ادغام بانک‌های کوچک، و بهبود چارچوب مقرراتی را به اجرا گذاشت.

8. برزیل – ابزارهای انگیزشی برای وام تولیدی
بانک ملی توسعه اقتصادی و اجتماعی برزیل (BNDES) از طریق ارائه وام‌های بلندمدت با نرخ بهره یارانه‌ای به صنایع راهبردی، نقش پیشران را در توسعه صنعتی و صادرات ایفا کرده است. وام‌های مشروط به اشتغال‌زایی، بومی‌سازی فناوری و صادرات کالا هستند. این مدل، الگویی برای تلفیق نقش بانک و سیاست صنعتی است.

9. مالزی – پلتفرم جامع رتبه‌بندی اعتباری
بانک مرکزی مالزی، پلتفرمی ملی برای ثبت اعتباری شهروندان و کسب‌وکارها ایجاد کرده که در آن هر تراکنش مالی، وام، ضمانت یا چک برگشتی، ثبت می‌شود. این شفافیت اعتباری باعث تخصیص دقیق‌تر منابع بانکی، کاهش نرخ نکول و بهبود انضباط در سیستم مالی شده است.

10. فنلاند – سرمایه‌گذاری در بانکداری دیجیتال و بدون شعبه
فنلاند با اتکا به زیرساخت اینترنت پرسرعت و دولت الکترونیک، به یکی از پیشروترین نظام‌های بانکداری دیجیتال بدل شده است. بیش از 90درصد تراکنش‌ها بصورت آنلاین انجام می‌شود و بانک‌های فنلاندی با استفاده از APIهای باز، خدمات بانکی را با سایر خدمات دولتی (مانند مالیات، سلامت و بیمه اجتماعی) پیوند داده‌اند.

11. فرانسه – حمایت هدفمند از بانک‌های تعاونی و منطقه‌ای

فرانسه با وجود بانک‌های بزرگ تجاری، نظام گسترده‌ای از بانک‌های تعاونی (Crédit Agricole،Crédit Mutuel) دارد که نقش مهمی در تأمین مالی کشاورزی، مناطق روستایی و صنایع کوچک بازی می‌کنند. این بانک‌ها ساختاری غیرمتمرکز دارند اما در مواقع بحران، از طریق اتحادیه مرکزی، بصورت یکپارچه حمایت می‌شوند. ثبات و چابکی توأمان، دستاورد این مدل ترکیبی است.

12. استرالیا – استقلال بانک مرکزی در مقررات‌گذاری اعتباری
بانک مرکزی استرالیا (RBA) علاوه بر کنترل تورم، مسئول تنظیم استانداردهای اعتباری است. این استقلال ساختاری، به بانک مرکزی اجازه داده در بحران‌ها مانند کووید-19، وام‌دهی بانک‌ها را بدون دخالت دولت تسهیل کند، و در عین حال از انحراف اعتباری جلوگیری نماید. نظام «نظارتی هوشمندانه» عامل کلیدی موفقیت است.

13. هلند – رگولاتوری دقیق بر فعالیت‌های شبه‌بانکی
در هلند، نهادهای شبه‌بانکی (شامل شرکت‌های لیزینگ، فین‌تک‌ها، و پلتفرم‌های وام‌دهی فردبه‌فرد) تحت نظارت سخت‌گیرانه بانک مرکزی قرار دارند. هر نهاد اعتباری، صرف‌نظر از ماهیت حقوقی، ملزم به رعایت اصول Basel III و کفایت سرمایه است. این سیاست باعث جلوگیری از شکل‌گیری «حباب اعتباری در سایه» شده است.

14. نروژ – توسعه اعتبار سبز و بانکداری پایدار
بانک‌های نروژی در سال‌های اخیر تمرکز بر پروژه‌های زیست‌محیطی و انرژی پاک را افزایش داده‌اند. بانک‌ها به پروژه‌هایی با شاخص پایداری بالا، تسهیلات ویژه ارائه می‌دهند. علاوه بر این، انتشار اوراق قرضه سبز توسط بانک‌ها، ابزاری مؤثر برای جذب سرمایه جهانی بوده است. سیاست‌های زیست‌بانکی اکنون جزو مزیت‌های رقابتی نروژ محسوب می‌شود.

15. انگلیس – چارچوب نظارتی FCA برای شفافیت اعتباری
اداره رفتار مالی بریتانیا (FCA) یکی از پیشرفته‌ترین نهادهای نظارتی در حوزه اطلاعات اعتباری است. بانک‌ها و مؤسسات اعتباری موظفند تمام هزینه‌های واقعی و پنهان وام، نرخ بهره مؤثر، زمان‌بندی پرداخت‌ها و جریمه‌های تأخیر را به وضوح و قابل مقایسه اعلام کنند. نتیجه این شفافیت، افزایش رقابت و کاهش سوءاستفاده از مشتریان است.

16. سنگاپور – ادغام فناوری مالی با بانکداری سنتی
سنگاپور با استراتژی Smart Nation، بانک‌ها را ملزم به همکاری با استارتاپ‌های فین‌تک کرده است. زیرساخت‌های اطلاعاتی مشترک، APIهای باز، و اتصال به سامانه‌های شهر هوشمند، بانکداری را از مدل سنتی خارج کرده و به خدمت یک اقتصاد مبتنی بر داده و سرعت درآورده است. سنگاپور اکنون قطب نوآوری بانکی آسیاست.

17. کانادا – ابزارهای "مهار نقدینگی بیش‌ازحد"
بانک مرکزی کانادا با اعمال الزامات نسبت وام به دارایی (LTV) در بازار مسکن، و اعمال سقف اعتباری بخش‌بخش، توانسته مانع تزریق بی‌رویه نقدینگی به بازارهای سفته‌بازانه شود. این ابزارها اگرچه شبیه مالیات نیستند، اما با کاهش ضریب تکاثری اعتباری، ثبات مالی را تقویت کرده‌اند.

18. امارات – ایجاد بانک توسعه صنعتی برای تولید ملی
امارات با تأسیس بانک توسعه‌ای تخصصی (Emirates Development Bank)، منابع را به‌سمت صنایع نوآور، شرکت‌های دانش‌بنیان و صادرات غیرنفتی هدایت کرده است. این بانک به‌جای رقابت با بانک‌های تجاری، شکاف‌های اعتباری را در حوزه‌های پرریسک اما راهبردی پر می‌کند. در سال‌های اخیر، این بانک محور رشد صنعت بومی بوده است.

19. سوئیس – مدل بانک‌های محلی با کنترل اجتماعی
در سوئیس، بانک‌های محلی (Cantonal Banks) عمدتاً تحت مالکیت دولت‌های ایالتی هستند، اما در عین حال موظفند ساختارهای تصمیم‌گیری محلی و مردمی داشته باشند. این بانک‌ها مسئول توسعه مناطق کوچک، حمایت از تعاونی‌ها، و تأمین مالی غیرمتمرکز هستند. نتیجه این مدل، توزیع بهینه سرمایه و افزایش تاب‌آوری مالی بوده است.

20. اندونزی – بانکداری اسلامی برای فراگیری مالی روستایی
اندونزی با گسترش بانک‌های اسلامی خرد (مثل BRI Syariah) توانسته اقشار سنتی، فاقد وثیقه یا فاقد سابقه بانکی را وارد چرخه مالی کند. استفاده از عقود مشارکتی و مدل‌های قرض‌الحسنه، منجر به تأمین مالی میلیون‌ها خانوار شده که از منظر بانکداری متعارف، نامطلوب به‌نظر می‌رسیدند. مدل اندونزی تجربه‌ای موفق در ترکیب سنت و نوآوری است.

21. کره جنوبی – توسعه بانکداری دیجیتال و حذف شعبه‌های پرهزینه

کره جنوبی با راه‌اندازی بانک‌های کاملاً دیجیتال مانند KakaoBank وK Bank موفق شد میلیون‌ها مشتری را بدون نیاز به ساخت شعبه‌های فیزیکی جذب کند. این بانک‌ها خدمات بانکی را از طریق اپلیکیشن، 24 ساعته و بدون تماس انسانی ارائه می‌دهند. نتیجه این نوآوری، کاهش هزینه‌های عملیاتی، و افزایش دسترسی مناطق دورافتاده به خدمات مالی بوده است. سیاست‌گذار نقش حمایتی در اعطای مجوزهای دیجیتال و وضع مقررات نرم ایفا کرد.

22. دانمارک – نرخ بهره منفی برای سیاست ضدانبساطی هوشمند

بانک مرکزی دانمارک با تعیین نرخ بهره منفی (مثلاً -0.75 درصد) در زمان وفور نقدینگی جهانی، توانست جریان سرمایه‌های سفته‌بازانه به این کشور را کنترل کند. بانک‌ها در صورت نگه‌داشتن پول در بانک مرکزی، جریمه پرداخت می‌کردند. این سیاست خاص، توانست از تشکیل حباب در بازار دارایی‌ها جلوگیری کند. تجربه دانمارک نشان داد که بهره منفی می‌تواند ابزاری کارآمد برای سیاست پولی معکوس در شرایط خاص باشد.

23. آلمان – بانک‌های توسعه‌ای تخصصی (KfW Bankengruppe)

آلمان یکی از موفق‌ترین مدل‌های بانک توسعه‌ای را دارد. KfW به‌عنوان یک بانک دولتی اما مستقل، نقش اصلی در تأمین مالی صنایع کوچک، نوآوری، توسعه زیرساخت‌ها و انرژی‌های نو دارد. این بانک از منابع عمومی استفاده نمی‌کند بلکه اوراق قرضه منتشر می‌کند و با نرخ‌های ترجیحی تسهیلات ارائه می‌دهد. KfW الگویی برای پیوند سرمایه بازار با اهداف راهبردی دولت است.

24. چین – بانکداری کلان‌داده‌محور (Big Data Credit Scoring)

چین با استفاده از داده‌های غیربانکی (نظیر رفتار خرید، سفر، تلفن همراه، تعاملات اجتماعی)، سامانه‌هایی مانند Sesame Credit را توسعه داده که به بانک‌ها در ارزیابی ریسک اعتباری کمک می‌کند. این سامانه‌ها توانستند میلیون‌ها نفر را وارد نظام اعتباری کنند که قبلاً فاقد سابقه بانکی بودند. مدل چینی ترکیبی از هوش مصنوعی، داده‌کاوی، و سیاست‌گذاری انعطاف‌پذیر است.

25. ترکیه – توسعه وام‌دهی هدفمند برای بخش‌های مولد

بانک مرکزی ترکیه با اعمال سیاست‌های تشویقی، بانک‌ها را به‌سمت وام‌دهی به صنایع صادرات‌محور، تولید داخل، و کشاورزی سوق داد. این سیاست از طریق تعیین نسبت پاداش یا مجازات برای تسهیلات اعطایی در حوزه‌های هدف اجرایی شد. نتیجه این مدل، افزایش اشتغال و کنترل واردات در دوران تورمی بود.

26. ایتالیا – نجات بانک‌ها با مدل مالکیت تعاونی و عمومی

در بحران مالی 2008، ایتالیا به‌جای ملی‌کردن کامل بانک‌ها، ساختارهای تعاونی (مانند Monte dei Paschi) را تقویت کرد. بخشی از سهام بانک‌ها به صندوق‌های بازنشستگی، اتحادیه‌های کارگری و نهادهای عمومی داده شد، بدون اینکه مدیریت دولتی شود. این مدل موفق شد بانک‌ها را احیا کرده و بدون فشار مالیاتی سرمایه‌گذاری عمومی را تقویت کند.

27. مالزی – استفاده ترکیبی از بانکداری اسلامی و بانکداری مدرن

مالزی با ایجاد فضای رقابتی میان بانک‌های اسلامی و تجاری، توانسته بازارهای گسترده‌تری را پوشش دهد. بانک‌های اسلامی با استفاده از ابزارهایی مانند صکوک، مشارکت و مرابحه، اقشار مذهبی را جذب کرده، و پروژه‌های زیرساختی بزرگ را نیز تأمین مالی کرده‌اند.

28. ژاپن – مدل بانک‌های پست (Japan Post Bank)

ژاپن یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های جهان را از دل اداره پست بیرون آورد. Japan Post Bank با بیش از 120 میلیون حساب، خدمات بانکی را در تمام نقاط کشور، حتی روستاها، ارائه می‌دهد. این مدل دولتی–عمومی توانسته هم پس‌انداز مردم را جذب کند و هم تأمین مالی دولتی را تسهیل نماید.

29. لهستان – واگذاری گام‌به‌گام بانک‌های دولتی به بخش خصوصی حرفه‌ای

لهستان با سیاست‌گذاری دقیق، بانک‌های بزرگ دولتی را طی 10 سال بصورت تدریجی و با نظارت شدید به شرکت‌های تخصصی واگذار کرد. شرط کلیدی، انتقال فناوری، بهبود ساختار مدیریتی و رعایت حاکمیت شرکتی بود. تجربه لهستان نشان داد که خصوصی‌سازی موفق بانک‌ها، نه از راه حراج بلکه از مسیر شفاف‌سازی و انتقال تدریجی ممکن است.

30. ارمنستان – نوسازی نظام اعتباری روستایی با ابزار دیجیتال

ارمنستان با همکاری بانک جهانی، پروژه‌ای برای دیجیتالی‌کردن وام‌دهی روستایی و کشاورزی اجرا کرد. بانک‌ها از تبلت، GPS، سامانه‌ ارزیابی محصول و آب‌وهوا برای اعتبارسنجی مشتریان استفاده می‌کنند. نتیجه، کاهش ریسک وام‌های خرد، افزایش بهره‌وری کشاورزی و حضور بانک‌ها در مناطق کمتر برخوردار بوده است.

31. ایسلند – شفاف‌سازی کامل ترازنامه بانک‌ها پس از بحران مالی

پس از بحران 2008، ایسلند تصمیم گرفت بانک‌ها را نه با کمک مالی مستقیم بلکه با اجبار به شفاف‌سازی فوری ترازنامه‌ها احیا کند. کلیه دارایی‌های پرریسک از ترازنامه حذف شد، بدهی‌ها بازسازی شد و مدیران پاسخگو شدند. بانک‌ها دوباره، و این‌بار با مقررات سخت‌گیرانه‌تر و نظارت قوی خصوصی‌سازی شدند.

32. پاکستان – تدوین چارچوب جامع بانکداری دیجیتال ملی

پاکستان در سال 2021 برنامه‌ای موسوم بهDigital Pakistan را آغاز کرد که طی آن، سامانه‌های پرداخت، صدور کارت اعتباری، بانکداری موبایلی، و زیرساخت‌های احراز هویت دیجیتال یکپارچه شدند. نتیجه، جهش در نرخ دسترسی مالی، افزایش شفافیت و کاهش قاچاق مالی بوده است.

33. سوئد – حرکت به‌سوی حذف کامل پول نقد

سوئد یکی از معدود کشورهایی است که به‌سمت اقتصاد کاملاً بدون اسکناس حرکت می‌کند. بانک مرکزی سوئد (Riksbank) ابزارهایی برای تراکنش دیجیتال، کیف پول الکترونیک، و حساب‌های دیجیتال ملی ارائه کرده است. این اقدام منجر به کاهش فساد، افزایش شفافیت مالیاتی و تسهیل سیاست‌گذاری پولی شده است.

34. پرتغال – اعتبار سنجی متمرکز از طریق سامانه‌های دولتی

پرتغال با طراحی سامانه مرکزی اعتبارسنجی مشتریان بانکی، به بانک‌ها امکان داد تا با یک کلیک، وضعیت مالی، درآمد، بدهی و ریسک هر متقاضی را مشاهده کنند. این سیستم باعث کاهش بدهی‌های معوق، افزایش کارایی تخصیص منابع و کاهش نیاز به وثیقه‌های سنگین شد.

35. بحرین – ایجاد SandBox فین‌تک برای توسعه فناوری مالی

بحرین به‌عنوان قطب فین‌تک منطقه خلیج فارس، یک Regulatory Sandbox طراحی کرده که استارتاپ‌های مالی در آن بدون محدودیت‌های کامل مقرراتی فعالیت می‌کنند تا رشد کنند و آزمایش شوند. بانک مرکزی پس از بررسی موفقیت‌ها، مجوز نهایی صادر می‌کند. این مدل، میان ریسک‌پذیری و نظارت، توازن ایجاد کرده است.

36. آفریقای جنوبی – حمایت از بانکداری مشارکتی مردمی (Stokvel)

Stokvelها گروه‌های اعتباری سنتی هستند که اعضا بصورت ماهانه پول جمع کرده و بصورت نوبتی وام می‌دهند. بانک مرکزی آفریقای جنوبی با رسمیت دادن به این ساختارها و اتصال آنها به بانک‌ها، دسترسی مالی مناطق فقیرنشین را افزایش داده است. این اقدام توانسته عدالت بانکی را تقویت کند.

37. هند – پروژه Jan Dhan برای گشایش حساب بانکی همگانی

دولت هند در چارچوب طرح Jan Dhan Yojana ظرف چند سال، بیش از 400 میلیون حساب بانکی برای اقشار فاقد دسترسی بانکی باز کرد. این حساب‌ها بدون کارمزد، با بیمه پایه، و امکان دریافت یارانه نقدی راه‌اندازی شدند. پیامد اصلی این اقدام، گسترش عدالت مالی، کاهش فساد در پرداخت یارانه‌ها و تقویت اقتصاد دیجیتال بود.

38. ایالات متحده – تنظیم نسبت کفایت سرمایه با توجه به اندازه و پیچیدگی بانک‌ها

در آمریکا، بانک‌ها بسته به اندازه دارایی، سطح فعالیت‌های بین‌المللی و پیچیدگی ترازنامه، در سه دسته مقرراتی طبقه‌بندی می‌شوند. این سیاست موجب شد که بانک‌های کوچک‌تر از مقررات پیچیده بی‌نیاز باشند و بانک‌های بزرگ‌تر نظارت شدیدتری بپذیرند. این تفکیک مقرراتی هزینه انطباق را کاهش و کارایی را افزایش داد.

39. قطر – راه‌اندازی پلتفرم‌های اسلامی سرمایه‌گذاری جمعی (Crowdfunding)

قطر با بهره‌گیری از فناوری، پلتفرم‌هایی برای سرمایه‌گذاری مبتنی بر اصول شرعی طراحی کرده است که پروژه‌های کوچک و متوسط بتوانند بدون مراجعه به بانک‌ها، از مردم جذب سرمایه کنند. این روش بر پایه عقود اسلامی مانند مضاربه و مشارکت است. نتیجه، افزایش نوآوری مالی و جذب سرمایه‌ در بستر اجتماعی بوده است.

40. کرواسی – اتصال سیستم بانکی به نظام مالیاتی و عدالت اجتماعی

کرواسی سامانه‌ای طراحی کرده که تمام تراکنش‌های بانکی بالای یک حد مشخص، بصورت خودکار به اداره مالیات گزارش می‌شود. این سیستم توانسته درآمدهای مالیاتی را افزایش دهد، فرار مالیاتی را کاهش دهد و به بانک‌ها در اعتبارسنجی دقیق‌تر کمک کند. نتیجه، کاهش فساد و افزایش انضباط مالی بوده است.

جمع‌بندی بخش اول

تنوع در ابتکارات در حوزه فناوری‌های مالی (FinTech) نشان می‌دهد فناوری‌های این حوزه دیگر صرفاً ابزارهایی برای تسهیل پرداخت نیستند، بلکه به کانونی استراتژیک برای بازآفرینی نظم پولی، ساختار قدرت اقتصادی، و جذب نخبگان جهانی بدل شده‌اند. در جهانی که الگوریتم‌ها به‌جای ماشین‌ها، ارزش می‌آفرینند، سکوی رقابت دیگر کارخانه یا چاه نفت نیست، بلکه یک API بانکی، یک سامانه اعتبارسنجی هوشمند یا یک موتور معامله‌گر بلادرنگ است. جذابیت فین‌تک، تنها به سودآوری نیست؛ بلکه در مقیاس‌پذیری فوق‌العاده، توان بازتعریف نهادهای مالی، و نفوذپذیری در سیاست‌های پولی و ژئوپولیتیک نهفته است. نخبگان جهان از استنفورد و آکسفورد تا توکیو، امروز نه به صنعت خودرو یا فولاد، بلکه به پلت‌فرم‌های بانکی، بیمه‌ای و بورسی دیجیتال جذب می‌شوند؛ چراکه قدرت واقعی در تسلط بر داده، الگوریتم و جریان سرمایه است.

برای کشورهای در حال توسعه، این موج هم تهدید، و هم فرصت است. تهدید از منظر حذف ساختارهای سنتی بانکی؛ و فرصت از آن‌رو که از مسیر فناوری می‌توان جهش تاریخی در نهاد مالی رقم زد. اما لازمه‌اش، اصلاح نهادهای حقوقی، توسعه ظرفیت‌های آموزشی، و طراحی سیاست‌های فناورمحور در عرصه پولی و مالی است.

بخش دوم؛ 65 ظرفیت این حوزه در ایران

نظام بانکی، شریان حیاتی هر اقتصاد مدرن، و ستون‌فقرات تأمین مالی، توزیع سرمایه، تحریک تقاضا، و مهم‌تر از آن، هدایت عقلانی منابع کمیاب در مسیر بهره‌ورانه است. در ادبیات اقتصادی توسعه، کارآمدی نهادهای مالی همواره پیش‌شرط تحقق جهش‌های اقتصادی و صنعتی دانسته شده است. ایران، به‌رغم چالش‌های دیرپا در حوزه تحریم، ترازنامه‌های ناتراز، وابستگی به درآمدهای نفتی، و ساختار شبه‌دولتی بانک‌ها، با انبوهی از ظرفیت‌های بالقوه در نظام بانکی و اعتباری مواجه است که در صورت مدیریت علمی و شجاعانه، می‌توانند سکوی پرتابی برای استقلال مالی کشور و توسعه درون‌زای اقتصادی باشند.

بر خلاف نگاه رایج که بانک‌های ایران را همراه با انبوهی از چالش‌ها معرفی می‌کنند، نظام بانکی ایران، با تنوع چشمگیری از ظرفیت‌ها هم مواجه است؛ ظرفیت‌هایی که در بسیاری از موارد، حتی در کشورهای توسعه‌یافته نیز با این سطح از گسترش و تنوع مشاهده نمی‌شود. از زیرساخت فنی گسترده در بانکداری دیجیتال تا نیروی انسانی تحصیل‌کرده در اقتصاد مالی، از توان خلق ابزارهای نوآورانه مشارکتی و اسلامی تا گسترش فرهنگی قرض‌الحسنه، و از ساختار حقوقی نسبتاً باثبات تا تجربه‌ی بانکداری در شرایط تحریم، همه و همه نشان می‌دهند که اگر «اراده تنظیم‌گری»، «شفافیت سیاست‌گذاری» و «مردم‌سپاری ساختاری» به میان آید، این نظام مالی می‌تواند کارویژه‌ای فراتر از آنچه امروز ایفاد می‌کند، بر عهده گیرد.

در پرتو این نگاه واقع‌گرایانه، در ادامه، 65 ظرفیت کلیدی نظام بانکی و اعتباری ایران، بصورت موردی و مستقل فهرست شده‌اند. هر مورد، ناظر بر یک فرصت واقعی، قابل اجرا، و در بسیاری موارد اثبات‌شده در کشورهای مشابه است. این ظرفیت‌ها در پنج محور اصلی قابل طبقه‌بندی‌اند:

ظرفیت‌های نهادی–ساختاری مانند بانک‌های توسعه‌ای، صندوق‌های اعتباری، و بانک‌های خرد.
ظرفیت‌های فناورانه–دیجیتال نظیر زیرساخت‌های پرداخت هوشمند، پلتفرم‌های دیجیتال مالی، و هوش مصنوعی.
ظرفیت‌های سیاست‌گذاری–حقوقی در تنظیم‌گری، ابزارسازی مالی، و تعاملات بین‌المللی.
ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری و تجهیز منابع با مشارکت بخش خصوصی و جذب سرمایه خارجی.
ظرفیت‌های فرهنگی–اجتماعی مانند فرهنگ قرض‌الحسنه، اعتماد اجتماعی، و نهادهای محلی اعتباری.
تحلیل پیش رو، به‌جای توقف در بن‌بست تحریم یا تعلیق مذاکرات، بر توان داخلی و شبکه پیچیده‌ای از فرصت‌های در دسترس تمرکز دارد. این فرصت‌ها از این قرار است:

1. ظرفیت شبکه گسترده شعب بانکی در سراسر کشور

نظام بانکی ایران با در اختیار داشتن بیش از 20 هزار شعبه فعال در نقاط مختلف کشور، یکی از گسترده‌ترین شبکه‌های بانکی در سطح منطقه را داراست. این ظرفیت فیزیکی، امکان خدمات‌رسانی حتی در مناطق دورافتاده و روستایی را فراهم می‌کند. در شرایطی که بسیاری از کشورها هنوز در تأمین خدمات مالی پایه در مناطق محروم با چالش مواجه‌اند، ایران می‌تواند با هوشمندسازی این شبکه و اتصال آن به زیرساخت‌های دیجیتال، بصورت همزمان از مزایای حضور فیزیکی و بانکداری دیجیتال بهره‌مند شود. این شبکه می‌تواند پایگاهی برای آموزش مالی، تجهیز پس‌اندازهای خرد و اعطای اعتبار هوشمند باشد. به‌ویژه در فرآیند احیای تولید خرد، زنجیره‌های تأمین محلی و کسب‌وکارهای خانوادگی، این شبکه یک اهرم سیاستی مهم به‌شمار می‌رود.

2. وجود 35 بانک فعال با تخصص‌ها و ساختارهای گوناگون

ساختار بانکی ایران متشکل از بانک‌های تجاری، تخصصی، توسعه‌ای، خصوصی، دولتی، نظامی و قرض‌الحسنه است که هر یک در حوزه‌ای خاص فعالیت دارند. این تنوع نهادی، اگر با بازآرایی وظایف و شفاف‌سازی مأموریت‌ها همراه شود، می‌تواند به تشکیل یک نظام بانکی پاسخ‌گو، کارآمد و تخصص‌محور منجر شود. برای مثال، بانک‌های تخصصی مانند بانک کشاورزی، بانک صنعت و معدن، و بانک توسعه صادرات، ظرفیت بی‌بدیلی در تجهیز منابع هدفمند برای توسعه بخش واقعی اقتصاد دارند. همچنین بانک‌های قرض‌الحسنه می‌توانند به ارتقاء عدالت مالی، و بانک‌های خصوصی به ارتقای کیفیت خدمات کمک کنند. شرط تحقق این ظرفیت، اصلاح نظارت بانکی و بازتعریف مأموریت‌هاست.

3. دسترسی گسترده مردم به خدمات بانکی

طبق گزارش‌های رسمی، بیش از 90 درصد مردم ایران دست‌کم یک حساب بانکی فعال دارند. این نرخ بالای شمول مالی، از ظرفیت‌های کلیدی در اجرای سیاست‌های کلان اقتصادی به‌شمار می‌رود. به‌ویژه در زمان‌هایی که نیاز به انتقال هدفمند یارانه، تسهیلات حمایتی یا بسته‌های نقدی وجود دارد، این دسترسی فراگیر می‌تواند هزینه‌های دولت را کاهش و اثربخشی سیاست‌ها را افزایش دهد. همچنین این پوشش بالا امکان گسترش خدمات جدید مانند بیمه، پرداخت خرد، سرمایه‌گذاری جمعی، و آموزش مالی دیجیتال را فراهم می‌سازد. شرط بهره‌برداری از این ظرفیت، ارتقاء امنیت سایبری و طراحی محصولات متناسب با اقشار مختلف است.

4. وجود تجربه موفق در بخش‌هایی از بانکداری اسلامی

ایران یکی از معدود کشورهایی است که بانکداری اسلامی را پیاده کرده و تجربه‌ای بیش از چهار دهه در این زمینه دارد. ابزارهایی نظیر مضاربه، مشارکت، اجاره به شرط تملیک و فروش اقساطی بطور رسمی در نظام بانکی پذیرفته شده‌اند. اگرچه چالش‌هایی در اجرا وجود داشته، اما همین تجربه می‌تواند مبنای طراحی محصولات مالی نوین اسلامی باشد که ضمن انطباق با شریعت، پاسخگوی نیازهای پیچیده اقتصادی امروز نیز باشد. همچنین ظرفیت صادرات دانش بانکداری اسلامی به کشورهای دیگر، فرصتی برای توسعه همکاری‌های بین‌المللی و افزایش نفوذ اقتصادی ایران در جهان اسلام به‌شمار می‌رود.

5. ظرفیت بالای سپرده‌های بانکی

میزان کل سپرده‌های ریالی و ارزی در شبکه بانکی ایران از 13.5میلیون میلیارد تومان گذشته است. این حجم عظیم منابع، اگر به‌درستی مدیریت شود، می‌تواند نقش مؤثری در تأمین مالی پروژه‌های زیربنایی، توسعه‌ای و فناورانه ایفا کند. در شرایطی که سرمایه‌گذاری خارجی با محدودیت‌هایی مواجه است، تجهیز منابع از درون کشور اهمیت دوچندان می‌یابد. سیاست‌گذار پولی و بانک‌ها باید با طراحی ابزارهای جذاب، اعتماد عمومی را نسبت به هدایت سپرده‌ها به سمت تولید جلب کنند. ایجاد صندوق‌های سرمایه‌گذاری پروژه‌محور و توسعه ابزارهای مشارکتی می‌تواند بخشی از این مسیر باشد.

6. ساختار بانکداری دولتی و عمومی با قابلیت اصلاح حکمرانی شرکتی
نظام بانکی ایران هنوز تا حد زیادی متکی به بانک‌های دولتی یا بانک‌های عمومی تحت کنترل نهادهای حاکمیتی است. این ساختار گرچه چالش‌هایی در کارایی به همراه داشته، اما در عین حال ظرفیت اصلاح‌پذیری نسبتاً بالایی دارد. اصلاح نظام حکمرانی شرکتی در این بانک‌ها، از طریق بازتعریف وظایف هیئت مدیره، تفکیک نقش سیاست‌گذار از بنگاه‌دار، و افزایش پاسخگویی، می‌تواند موجب تحول ساختاری در نظام اعتباری کشور شود.

7. پتانسیل تجهیز منابع بانکی از طریق جذب سپرده‌های ارزی ایرانیان خارج از کشور
صدها میلیارد دلار منابع ایرانیان در خارج از کشور وجود دارد که با ایجاد ثبات و مشوق‌های لازم، می‌تواند به شبکه بانکی ایران تزریق شود. این منابع با طراحی ابزارهای ارزی جذاب، مانند گواهی سپرده ارزی یا اوراق مشارکت بین‌المللی، قابل جذب‌اند و به افزایش توان بانک‌ها در اعطای تسهیلات ارزی و تقویت سرمایه‌گذاری کمک می‌کنند.

8. وجود تجربه‌های نسبتاً موفق در بانکداری شرکتی در برخی بانک‌های خصوصی
برخی بانک‌های خصوصی در سال‌های اخیر، با تشکیل واحدهای بانکداری شرکتی، تجربه‌های مثبتی در تأمین مالی بنگاه‌های بزرگ و متوسط ثبت کرده‌اند. این تجارب به‌ویژه در تأمین مالی زنجیره‌ای و انتشار اوراق شرکتی حائز اهمیت است. تعمیم این الگو به کل نظام بانکی، گامی مهم در تخصصی‌سازی خدمات اعتباری خواهد بود.

9. ظرفیت رشد بانکداری خرد دیجیتال در مناطق کم‌برخوردار
با گسترش زیرساخت‌های ارتباطی و افزایش نفوذ گوشی‌های هوشمند، بانکداری دیجیتال در ایران، به‌ویژه در مناطق روستایی و کم‌برخوردار، می‌تواند انقلابی در شمول مالی ایجاد کند. این تحول به شرط حمایت سیاستی و تنظیم‌گری هوشمند، می‌تواند میلیون‌ها ایرانی را وارد نظام مالی رسمی کند.

10. توان ترکیب شبکه بانکی با فین‌تک‌ها و نئوبانک‌ها در چارچوب قانونگذاری جدید
نظام بانکی ایران، با وجود محافظه‌کاری سنتی، دارای ظرفیت بالایی برای همکاری با استارتاپ‌های مالی و فین‌تک‌هاست. تجربه تعامل با سامانه‌های پرداخت، کیف پول‌های الکترونیکی و پلتفرم‌های اعتبارسنجی نشان می‌دهد که با یک چارچوب قانون‌گذاری شفاف، ترکیب بانک‌ها با نئوبانک‌ها می‌تواند رقابت، نوآوری و کاهش هزینه خدمات مالی را به همراه داشته باشد.

11. ظرفیت نهفته در منابع اعتباری صندوق‌های قرض‌الحسنه مردمی و مؤسسات مالی کوچک مقیاس

در دل نظام مالی سنتی ایران، هزاران صندوق قرض‌الحسنه محلی، خانوادگی، صنفی و مردمی حضور دارند که عمدتاً خارج از ساختار بانک مرکزی به حیات خود ادامه می‌دهند. این صندوق‌ها به‌رغم نداشتن فناوری مدرن و ضعف در شفافیت، دارای ظرفیت عظیمی در خلق اعتبار محلی، تأمین مالی خرد و اعتمادسازی اجتماعی‌اند. یکی از سیاست‌های نوآورانه می‌تواند «ادغام نرم‌افزاری» این منابع در شبکه بانکی رسمی از طریق سکوهای دیجیتال شفاف، بهره‌برداری از داده‌های تراکنشی، و استانداردسازی فرایندها باشد. این اقدام به معنای تأسیس یک لایه میانی در شبکه اعتبار کشور است؛ لایه‌ای که می‌تواند بار تأمین مالی کسب‌وکارهای محلی و خانوادگی را بدون افزایش بار ترازنامه‌ای بانک‌ها به دوش بکشد.

12. استفاده راهبردی از سوپر اپلیکیشن‌های بانکی در خلق اکوسیستم مالی یکپارچه

در جهان امروز، بانکداری از چارچوب شعبه‌محور خارج شده و به یک تجربه کاربری مستمر و یکپارچه در تلفن همراه بدل شده است. در ایران نیز بذر این تغییر کاشته شده؛ سوپراپ‌هایی چون «بله»، «ایوا» یا «روبیکا» در صورت سیاست‌گذاری درست می‌توانند به بستری برای تراکنش، تسویه، و حتی اعتبارسنجی مشتریان خرد بدل شوند. آنچه کم است، همگرایی نهادی و پشتوانه قانونی برای اتصال این اپلیکیشن‌ها به سامانه‌های کلان مانند بانک مرکزی، بیمه مرکزی و وزارت صمت است. در صورتی که این اتصال رخ دهد، بانک‌های ایرانی می‌توانند از طریق APIها و فین‌تک‌ها، شبکه‌ای از خدمات مالی را در قالب پلتفرم مالی خلق کنند که در آن اعتبارات، بیمه، تجارت، و حتی خدمات اجتماعی بصورت یکپارچه عرضه می‌شوند.

13. ظرفیت ورود نهادهای بزرگ صنعتی به حوزه تأمین مالی زنجیره‌ای

یکی از دستاوردهای مهم اقتصادهای صنعتی طی دو دهه گذشته، ورود نهادهای بزرگ تولیدی به اکوسیستم مالی بوده است. در ایران نیز شرکت‌هایی نظیر فولاد مبارکه، گل‌گهر، پتروشیمی خلیج فارس و سایر هلدینگ‌ها می‌توانند با راه‌اندازی شرکت‌های تأمین مالی زنجیره‌ای (SCF)، به حلقه‌های تأمین مالی کوچک‌تر در زنجیره خود تسهیلات کوتاه‌مدت، ضمانت‌نامه و ابزارهای اعتباری ارائه دهند. این حرکت از فشار بر منابع بانک‌ها می‌کاهد، و به اصلاح زنجیره ارزش، افزایش نقدشوندگی بنگاه‌ها و تقویت ساختار مالی صنایع پیشران منجر می‌شود. در حال حاضر، خلأ قانونی و فقدان ابزارهای متناسب (مانند فاکتورینگ یا تنزیل فاکتور دیجیتال) مانع جدی این ظرفیت است.

14. توسعه بازار بدهی شهرداری‌ها و نهادهای عمومی غیر‌دولتی از طریق شبکه بانکی

شهرداری‌های ایران در حال حاضر به‌دلیل بدهی انباشته، کاهش درآمد پایدار، و اتکای بیش‌ازحد به تراکم‌فروشی با بحران مالی مواجه‌اند. بانک‌ها می‌توانند با نقش‌آفرینی فعال در طراحی و تعهد اوراق مشارکت شهری، اسناد خزانه محلی یا ابزارهای نوین سازگار با مالیه اسلامی، برای پروژه‌های زیست‌محیطی، به احیای مالی مدیریت شهری کمک کنند. همچنین با راه‌اندازی بانک‌های توسعه شهری یا تأسیس "صندوق توسعه زیرساخت شهری" در شبکه بانکی، می‌توان تزریق سرمایه به پروژه‌های حمل‌ونقل عمومی، بازآفرینی شهری و خدمات محلی را تسهیل کرد. این حوزه می‌تواند به یکی از پیشران‌های بازار بدهی غیر‌دولتی در اقتصاد ایران تبدیل شود.

15. ظرفیت بیمه‌های اعتباری و پوشش ریسک تسهیلات خرد در همکاری با بانک‌ها

یکی از دغدغه‌های مزمن نظام بانکی، مطالبات معوق است. با گسترش همکاری میان بانک‌ها و شرکت‌های بیمه، به‌ویژه در قالب "بیمه‌های اعتباری"، می‌توان بخشی از ریسک نکول تسهیلات خرد را منتقل کرد. این ظرفیت به‌ویژه در تأمین مالی طبقه متوسط، حمایت از مصرف‌کننده، و توسعه وام‌های خرد غیرضمانتی می‌تواند نقش‌آفرین باشد. در صورت اصلاح آیین‌نامه‌های مربوط و توسعه سامانه‌های اعتبارسنجی، بانک‌ها خواهند توانست با اطمینان بیشتر، تسهیلات مصرفی برای خرید کالا، درمان، آموزش یا گردشگری داخلی و مذهبی ارائه دهند و در عین حال، ریسک نکول را مدیریت کنند. این مدل در کشورهای جنوب شرق آسیا و آمریکای لاتین با موفقیت اجرا شده است.

16. امکان اتصال نظام بانکی ایران به شبکه‌های مالی غیرسوئیفتی مانند SPFS روسیه و CIPS چین
در شرایط تحریم مالی و محرومیت از شبکه سوئیفت (SWIFT)، ایران می‌تواند از سازوکارهای جایگزین مانند SPFS روسیه و CIPS چین برای تبادل بانکی با کشورهای هم‌راستا استفاده کند. این ظرفیت، راه‌حلی برای تداوم روابط بانکی در تجارت خارجی است، به‌ویژه با کشورهایی که تحت سلطه کامل دلار نیستند. فعال‌سازی این مسیرها، مستلزم توسعه زیرساخت فنی، پذیرش استانداردهای فنی تبادل اطلاعات و نیز مذاکرات دقیق حقوقی با شرکای مقابل است. چنین گامی می‌تواند ضربه‌پذیری ارزی را کاهش داده و تجارت با شرق را از تعلیق نجات دهد.

17. ظرفیت‌سازی برای تأسیس بانک‌های موضوعی (تخصصی) در حوزه گردشگری، کشاورزی، انرژی‌های نو و ...
در اغلب کشورهای موفق، بخشی از سرمایه‌گذاری زیرساختی توسط بانک‌های تخصصی انجام می‌شود. ایران نیز می‌تواند بانک‌هایی خاص گردشگری زیارتی، کشاورزی هوشمند یا انرژی‌های تجدیدپذیر تأسیس کند. این بانک‌ها می‌توانند منابع مالی متمرکز، سیاست‌های اعتباری ویژه، و ابزارهای مالی نوین را با تمرکز بر حوزه‌های راهبردی کشور به کار گیرند. بطور خاص، بانک گردشگری اگر بازآفرینی شود، می‌تواند نقش کلیدی در پشتیبانی مالی از زیرساخت‌های مذهبی ایفا کند.

18. وجود نظام قرض‌الحسنه و تعاونی‌های اعتباری به‌عنوان بانکداری مردم‌پایه
یکی از مزایای ساختاری ایران نسبت به بسیاری از کشورها، گستردگی نهادهای مالی کوچک مردم‌پایه مانند صندوق‌های قرض‌الحسنه، مؤسسات اعتباری محلی، و تعاونی‌های مالی است. این نهادها می‌توانند در بانکداری توسعه‌ای و خرد، به‌ویژه در مناطق کمتر برخوردار یا در حوزه‌هایی مانند مشاغل خانگی و زنجیره تأمین گردشگری مذهبی، نقشی مکمل و کارساز ایفا کنند. سامان‌دهی، نظارت و اتصال آن‌ها به نظام مالی رسمی، می‌تواند این ظرفیت عظیم را شکوفا سازد.

19. پتانسیل اجرای بانکداری اسلامی واقعی با بهره‌گیری از مدل‌های بین‌المللی نظیر بانک اسلامی توسعه
بانکداری اسلامی در ایران از نظر ظاهری برقرار است، اما در عمل گاه از مدل‌های ربوی فاصله نگرفته است. با الگوبرداری دقیق از نهادهایی مانند "بانک اسلامی توسعه" (IDB) و پیاده‌سازی ابزارهای نوین مانند صکوک اجاره‌ای، مرابحه واقعی، یا مشارکت در سود، می‌توان ساختار بانکی ایران را به شکل اصیل‌تری از بانکداری بدون ربا بازسازی کرد. این اقدام، هم مشروعیت دینی را افزایش می‌دهد و هم اعتماد عمومی را بازیابی می‌کند.

20. ظرفیت دیجیتال‌سازی کامل فرآیندهای تسهیلات‌دهی، ارزیابی اعتبار و مانیتورینگ پروژه‌ها
در بسیاری از کشورها، فرآیند تسهیلات بانکی از درخواست تا تصویب و مانیتورینگ، تماماً دیجیتال است. در ایران نیز با رشد سامانه‌هایی مانند "سامانه سمات"، زیرساختی برای گام برداشتن به‌سوی این هدف وجود دارد. دیجیتال‌سازی، شفافیت، حذف روابط رانتی، تسریع پرداخت‌ها، کاهش فساد و بهبود ارزیابی ریسک را به همراه خواهد داشت. گسترش این فرآیندها می‌تواند بهره‌وری سرمایه‌گذاری بانکی را افزایش دهد و به تولید واقعی گره بخورد.

21. امکان توسعه نظام تأمین مالی زنجیره‌ای (Supply Chain Finance)
یکی از ابزارهای نوین برای حمایت از تولید، تأمین مالی زنجیره ارزش است. در این مدل، بانک‌ها نه‌فقط به تولیدکننده نهایی، بلکه به تأمین‌کنندگان قطعات، توزیع‌کنندگان و حتی خرده‌فروشان اعتبار می‌دهند. ایران با وجود زنجیره‌های گسترده‌ای مانند خودرو، فولاد و کشاورزی، قابلیت پیاده‌سازی این ابزار را دارد. اتصال این زنجیره‌ها به سامانه‌های بانکی، علاوه بر کاهش ریسک، موجب روان‌سازی جریان کالا و سرمایه می‌شود.

22. توان توسعه بانکداری تخصصی (Development Banking) در حوزه‌های کلیدی مانند گردشگری مذهبی
تجربه بانک‌های تخصصی در جهان مانند بانک کشاورزی هند یا بانک توسعه مسکن مالزی نشان می‌دهد که تمرکز نهادی بر یک حوزه، می‌تواند شکاف‌های مزمن آن بخش را کاهش دهد. در ایران نیز تأسیس بانک توسعه گردشگری، یا تبدیل یکی از بانک‌های فعلی به نهاد تخصصی با اختیارات ویژه، می‌تواند نقش حیاتی در توسعه صنعت گردشگری مذهبی، زیرساخت‌ها و بنگاه‌های خرد محلی داشته باشد.

23. وجود ظرفیت برای ایجاد بازار ثانویه مطالبات بانکی (Factoring and Forfaiting)
یکی از دلایل انجماد دارایی بانک‌ها، حجم بالای مطالبات غیرجاری است. با طراحی بازار ثانویه‌ای برای فروش، تضمین یا واگذاری مطالبات بانکی (چه دولتی و چه خصوصی)، می‌توان هم ترازنامه بانک‌ها را بهبود بخشید و هم نقدشوندگی دارایی‌ها را افزایش داد. این ابزار در کشورهایی چون آلمان و کره جنوبی نتایج مثبتی داشته است.

24. ظرفیت بازآرایی شعب بانکی به مراکز مشاوره مالی برای بنگاه‌ها و خانوارها
در بسیاری از کشورها، شعبه‌های بانکی تنها محل انجام عملیات بانکی نیستند، بلکه به مراکز مشاوره اقتصادی و اعتباری تبدیل شده‌اند. این بازتعریف کارکرد می‌تواند در ایران به‌ویژه در شهرهای کوچک و مناطق محروم هم اجرا شود. شعبه‌ای که در کنار افتتاح حساب، مشاوره مالیاتی، آموزش سواد مالی، کمک به برنامه‌ریزی سرمایه‌گذاری یا حتی بیمه می‌دهد، اثربخش‌تر و سودآورتر خواهد بود.

25. توان تسهیل سرمایه‌گذاری خارجی با طراحی حساب‌های ویژه برای انتقال سرمایه و سود
یکی از دغدغه‌های سرمایه‌گذاران خارجی در ایران، مکانیزم انتقال اصل و سود سرمایه است. با طراحی حساب‌های ویژه ارزی–ریالی، ایجاد تضمین‌های دولتی، یا حتی استفاده از رمزارزهای ملی در آینده، می‌توان این ریسک را کاهش داد. کشورهای دارای تحریم مانند ونزوئلا یا روسیه هم از مکانیسم‌های مشابه استفاده کرده‌اند. بانک‌های ایرانی می‌توانند پیشگام چنین طراحی‌هایی باشند.

26. قابلیت توسعه نئوبانک‌ها (Neo-banks) و بانکداری تمام‌دیجیتال بدون شعبه
نئوبانک‌ها، بانک‌هایی هستند که هیچ شعبه فیزیکی ندارند و تمام خدمات را از طریق اپلیکیشن یا وب‌سایت ارائه می‌دهند. ایران با داشتن جامعه جوان، آشنایی بالا با فناوری و زیرساخت مخابراتی نسبتاً مطلوب، ظرفیت بالایی برای توسعه نئوبانک‌ها دارد. نئوبانک‌ها با هزینه عملیاتی کمتر، انعطاف بیشتر و تمرکز بر تجربه کاربری، می‌توانند رقابتی جدی برای بانک‌های سنتی ایجاد کنند.

27. ظرفیت استفاده از ابزارهای پیش‌بینی ریسک اعتباری بر مبنای داده‌های بزرگ (Big Data Credit Risk Modeling)
بانک‌های پیشرو در جهان از میلیون‌ها نقطه داده، از جمله رفتارهای دیجیتال، داده‌های پرداخت، سوابق مکانی، حتی نحوه استفاده از تلفن همراه برای سنجش اعتبار مشتریان استفاده می‌کنند. بانک‌های ایرانی نیز با در اختیار داشتن پایگاه‌های بزرگ تراکنشی، قابلیت استفاده از این فناوری‌ها را دارند. این ابزارها می‌توانند به‌ویژه در اعطای تسهیلات خرد، استارت‌آپی یا بی‌ضمانت مؤثر باشند.

28. وجود ظرفیت برای طراحی و عرضه محصولات مالی اسلامی نوین مانند اجاره به شرط تملیک ترکیبی یا مرابحه هوشمند
بخش زیادی از بانکداری اسلامی در ایران به اشکال سنتی محدود شده است. حال آن‌که در کشورهای اسلامی دیگر، مانند مالزی و بحرین، ابزارهای نوآورانه‌ای طراحی شده‌اند که با واقعیت‌های اقتصادی روز تطابق دارند. طراحی قراردادهای جدید با استفاده از فناوری، مانند مرابحه مبتنی بر هوش مصنوعی یا قراردادهای اجاره با نرخ‌های شناور بر اساس رفتار مشتری، می‌تواند تنوع محصولات بانکی را در ایران گسترش دهد.

29. توان پیاده‌سازی الگوهای بانکداری اجتماعی با محوریت وقف، قرض‌الحسنه و سرمایه‌های مردمی
ایران تجربه‌های خوبی در حوزه قرض‌الحسنه دارد، اما ظرفیت‌های این حوزه به‌درستی استفاده نشده‌اند. با توسعه بانک‌های اجتماعی (Social Banks) که از سرمایه‌های وقفی، مشارکتی یا خیریه‌ای برای ارائه وام‌های کوچک، کمک به کسب‌وکارهای خرد، یا تأمین هزینه‌های درمان، تحصیل و ازدواج استفاده می‌کنند، می‌توان بخشی از بار دولت را کاست و هم‌زمان عدالت اجتماعی را ارتقا داد.

30. پتانسیل تبدیل بانک‌ها به موتور پیشران در بازآفرینی اقتصادی مناطق آسیب‌دیده
بانک‌ها می‌توانند در مناطق زلزله‌زده، حاشیه‌نشین، یا مناطق با نرخ بالای بیکاری، از طریق تأمین مالی پروژه‌های بازسازی، کمک به تعاونی‌ها، حمایت از تولید محلی یا تأسیس مراکز کارآفرینی، نقش ایفا کنند. با تعریف مشوق‌های مالیاتی و سودآوری‌های غیرمستقیم، بانک‌ها می‌توانند این اقدامات را در راستای مسئولیت اجتماعی و توسعه منطقه‌ای به‌کار گیرند. این رویکرد نه‌فقط اخلاقی، بلکه اقتصادی نیز هست.

31. قابلیت توسعه ابزارهای بیمه اعتباری بانکی برای صنایع کوچک و متوسط
SMEs در ایران سهم بزرگی در اشتغال دارند اما ریسک نکول آن‌ها بالاست. بانک‌ها می‌توانند با همکاری بیمه مرکزی، ابزار بیمه اعتباری توسعه دهند تا در صورت نکول وام، بخشی از خسارت توسط بیمه جبران شود. این سیاست در آلمان و هلند تجربه شده و به تسهیل دسترسی بنگاه‌های کوچک به منابع بانکی انجامیده است.

32. توان ایجاد زیرساخت اطلاعاتی اعتبارسنجی بین‌بانکی مبتنی بر داده‌های غیربانکی
اعتبارسنجی فقط بر اساس مانده حساب یا چک‌های برگشتی کافی نیست. بانک‌ها در همکاری با شرکت‌های بیمه، مخابرات، فروشگاه‌ها و حتی دانشگاه‌ها می‌توانند الگوی رفتار مالی مشتریان را استخراج کنند. این الگوی نوین، اعتبارسنجی اجتماعی (Social Credit Scoring) نامیده می‌شود و در چین و کره جنوبی نیز اجرا شده است.

33. ظرفیت راه‌اندازی بازار بدهی شهرداری‌ها با مشارکت بانک‌ها
بانک‌ها می‌توانند تأسیس بازار بدهی برای شهرداری‌ها را به‌عنوان راهکاری پایدار برای توسعه شهری حمایت کنند. شهرداری‌ها با صدور اوراق مشارکت دارای تضمین محلی، می‌توانند پروژه‌های آب، فاضلاب، حمل‌ونقل و فضای سبز را تأمین مالی کنند. بانک‌ها نقش ضامن، عامل فروش یا بازارگردان را ایفا خواهند کرد.

34. امکان استفاده از «بانک‌کوچک‌ها» (Microbanks) در مناطق کم‌برخوردار
برای ارائه خدمات مالی در مناطق روستایی یا محروم، می‌توان از الگوی بانک‌های کوچک محلی استفاده کرد. این بانک‌ها با سرمایه محدود و حوزه عملیاتی مشخص، خدمات مالی خرد، تسهیلات دامداری، کشاورزی و مسکن محلی ارائه می‌دهند. چنین الگویی در بنگلادش، اندونزی و تانزانیا به‌ویژه برای زنان سرپرست خانوار موفق بوده است.

35. قابلیت استفاده از هوش مصنوعی در پیش‌بینی ریسک اعتباری بنگاه‌ها
هوش مصنوعی، با تحلیل الگوریتمی داده‌های مالی، رفتاری و بازاری، می‌تواند الگوهای نکول را زودتر از روش‌های سنتی شناسایی کند. بانک‌ها در ایران می‌توانند با کمک استارتاپ‌های تحلیل داده، سیستم‌های هوشمند پیش‌بینی ریسک برای صنایع مختلف پیاده‌سازی کنند. این اقدام، زیان‌های اعتباری را کاهش داده و نرخ بهره را بهینه خواهد کرد.

36. پتانسیل تقویت بازار بین‌بانکی ریالی و ارزی برای کاهش هزینه‌های تأمین مالی
بازار بین‌بانکی در ایران هنوز عمق لازم را ندارد. بانک مرکزی می‌تواند با تسهیل معاملات بین بانک‌ها، کاهش نرخ‌های تعادلی بهره و راه‌اندازی «Repo Market»، هزینه تأمین مالی کوتاه‌مدت را کاهش دهد. چنین بازارهایی در ایالات متحده و اتحادیه اروپا ستون فقرات تنظیم نرخ بهره تلقی می‌شوند.

37. ظرفیت صدور گواهی سپرده‌های سبز برای پروژه‌های زیست‌محیطی
در راستای اهداف توسعه پایدار، بانک‌ها می‌توانند گواهی سپرده‌ای صادر کنند که منابع حاصل از آن صرف پروژه‌های سبز (مانند بازیافت، انرژی خورشیدی، تصفیه آب) شود. این ابزار در اروپا و ژاپن تجربه شده و به جذب سرمایه‌گذاران حساس به محیط‌زیست کمک می‌کند.

38. توان ایجاد نظام اعتبار تجاری بین بنگاهی با واسطه‌گری بانکی
در بسیاری کشورها، بانک‌ها شبکه‌ای از اعتبار تجاری بین مشتریان بنگاهی را تسهیل می‌کنند. یعنی شرکت A به شرکت B اعتبار سه‌ماهه می‌دهد و بانک این اعتبار را مدیریت و تضمین می‌کند. این نظام باعث افزایش اعتماد در زنجیره تأمین، کاهش نیاز به نقدینگی و تحرک تولید می‌شود.

39. قابلیت تأسیس بانک‌های اسلامی بین‌المللی با مشارکت کشورهای همسو
بانک‌هایی با مأموریت منطقه‌ای، مثل «بانک اسلامی توسعه» یا بانک‌های مشترک ایران ــ عراق یا ایران ــ روسیه، می‌توانند به ابزارهای تسویه دوجانبه، تأمین مالی پروژه‌های زیرساختی و خروج از نظام SWIFT تبدیل شوند. تأسیس چنین بانک‌هایی در چارچوب همکاری‌های اکو یا شانگهای می‌تواند استقلال مالی ایران را تقویت کند.

40. ظرفیت بهره‌گیری از اوراق قرض‌الحسنه توسعه محلی با تضمین بانکی
در برخی مناطق ایران، فرهنگ قرض‌الحسنه ریشه‌دار است. بانک‌ها می‌توانند اوراق قرض‌الحسنه توسعه محلی منتشر کنند، با تضمین بازپرداخت اصل وجه و ارائه گزارش شفاف از پروژه‌ها (مدرسه‌سازی، شبکه آب، جاده روستایی) اعتماد عمومی را جلب کنند. این ابزار در استان‌های مذهبی و مناطق محروم، بسیار موفق خواهد بود.

41. قابلیت راه‌اندازی بازار برخط معاملات اسناد مالی (فاکتورهای فروش، اوراق بدهی بنگاه‌ها)
بانک‌ها می‌توانند به کمک پلتفرم‌های دیجیتال، بازار خریدوفروش اسناد مالی کوتاه‌مدت بنگاه‌ها را سامان دهند. این کار نه‌تنها به تأمین مالی غیرتورمی کمک می‌کند، بلکه اعتباربخشی به بنگاه‌های کوچک را نیز افزایش می‌دهد.

42. امکان طراحی و اجرای تسهیلات مبتنی بر داده‌های مالیاتی (Tax-based Lending)
در بسیاری کشورها، اطلاعات اظهارنامه‌های مالیاتی مبنای اعتبارسنجی است. ایران با پیاده‌سازی طرح مالیات بر مجموع درآمد و اتصال نظام بانکی به داده‌های سازمان امور مالیاتی، می‌تواند الگوی جدیدی از تسهیلات‌دهی مبتنی بر شفافیت مالیاتی را ایجاد کند. این کار علاوه بر توسعه نظام اعتبار رسمی، به کاهش فرار مالیاتی نیز کمک خواهد کرد.

43. وجود زمینه برای بانکداری اکوسیستمی با مشارکت فین‌تک‌ها، استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای دیجیتال
در جهان، بانک‌ها از مدل‌های مشارکت با استارت‌آپ‌ها و فین‌تک‌ها برای ارائه خدمات نوین استفاده می‌کنند (Banking-as-a-Service). در ایران نیز می‌توان با اتصال بانک‌ها به شرکت‌های پرداخت‌یار، پلتفرم‌های فروش، و سامانه‌های خزانه‌داری دیجیتال، بانکداری را وارد لایه‌های جدید کسب‌وکار کرد. این مدل، انعطاف‌پذیری و نوآوری را افزایش می‌دهد.***

44. ظرفیت ایجاد سامانه‌ مدیریت یکپارچه تسهیلات (Unified Lending Platform)
در حال حاضر بانک‌ها هرکدام بطور مجزا تسهیلات می‌دهند، بدون اینکه از وضعیت مشتری در سایر بانک‌ها مطلع باشند. با ایجاد یک پلتفرم ملی تسهیلات، اطلاعات درخواست، بدهی‌ها، سوابق اعتباری و ریسک‌ها تجمیع می‌شود و تسهیلات‌دهی بهینه می‌گردد. این مدل، در کشورهای اسکاندیناوی و سنگاپور اجرا شده و موجب کاهش معوقات شده است.

45. ظرفیت طراحی خدمات ویژه بانکی برای گردشگران خارجی (Tourist Banking)
در کشورهایی مانند ترکیه، مالزی و امارات، بانک‌ها خدمات خاصی برای گردشگران دارند: از کارت‌های قابل شارژ ارزی، خدمات تبدیل ارز با نرخ رقابتی، تا اپلیکیشن‌های راهنمای مالی. ایران نیز می‌تواند با راه‌اندازی شعب گردشگری در فرودگاه‌ها یا اماکن زیارتی، تجربه مالی گردشگران خارجی را تسهیل کرده و ارزآوری مستقیم بانکی داشته باشد.

46. امکان طراحی مدل‌های اجاره–اعتباری (Lease-to-own) برای کسب‌وکارهای خرد و خانگی
بانک‌ها می‌توانند تجهیزات، ابزار تولید یا ماشین‌آلات را از تولیدکننده خریداری کرده و بصورت اجاره به شرط تملیک در اختیار کسب‌وکارهای خرد قرار دهند. این مدل با نرخ پایین و بدون نیاز به سرمایه اولیه، کمک شایانی به اشتغال‌زایی در مناطق روستایی و شهری خواهد کرد. نهادهای حمایتی نیز می‌توانند با بانک‌ها در این زمینه شریک شوند.

46. پتانسیل تقویت بانکداری خانواده‌محور (Family-based Finance)
در نظام بانکی ایران، قابلیت طراحی خدمات مالی متناسب با ساختار خانواده‌ها وجود دارد. با ارائه حساب‌های خانوادگی، کارت‌های بودجه‌بندی‌شده برای اعضای خانواده، یا تسهیلات ازدواج و جهیزیه با بازپرداخت جمعی، می‌توان الگوی بانکداری سنتی را به یک بانکداری اجتماعیِ خانواده‌محور تبدیل کرد. این نوع طراحی باعث تقویت سرمایه اجتماعی بانکی نیز خواهد شد.

47. امکان استقرار نظام وثیقه‌گذاری مبتنی بر زنجیره ارزش (Value Chain Collateral)
در بسیاری کشورها، وثیقه صرفاً املاک و اسناد نیست، بلکه شامل جریان درآمدی، قرارداد خرید آتی، یا مالکیت فکری نیز می‌شود. ایران ظرفیت قانونی و فناوری آن را دارد که زنجیره‌های ارزش در کشاورزی، صنایع‌دستی یا تولید را به وثیقه تسهیلات تبدیل کند؛ به‌ویژه از طریق سامانه‌هایی مانند سادات، بازارگاه و سکوهای زنجیره‌ای.

48. ظرفیت استفاده از فناوری دفتر کل توزیع‌شده (DLT) در تسویه بین‌بانکی
DLT و بلاک‌چین می‌توانند کارآمدی تسویه‌های بین‌بانکی، انتقال وجه و شفافیت تراکنش‌ها را ارتقا دهند. برخی کشورها مانند سنگاپور، سوئیس و عربستان سعودی پروژه‌های آزمایشی خود را در این زمینه آغاز کرده‌اند. ایران نیز می‌تواند با استفاده از بسترهای بومی‌شده، گام‌هایی در جهت ارتقای سرعت و کاهش خطا در تبادل‌های مالی بردارد.

49. قابلیت طراحی حساب‌های بانکی موضوعی (Purpose-bound Accounts)
ایجاد حساب‌هایی که تنها برای اهداف خاصی قابل استفاده باشند ــ مثلاً پرداخت شهریه، خرید تجهیزات آموزشی یا دارو ــ می‌تواند از انحراف مصرف و سوءاستفاده جلوگیری کند. این حساب‌ها با سیاست‌های رفاهی، تسهیلاتی یا حمایتی دولت هم‌راستا بوده و می‌توانند به کمک قراردادهای هوشمند و کدهای QR مدیریت شوند.

50. پتانسیل بازتعریف نقش بانک‌ها در توسعه شهری و خدمات محله‌محور
بانک‌ها می‌توانند در کنار شهرداری‌ها، در طراحی خدمات مالی خرد برای ساکنین محلات، بازسازی مدارس، یا نوسازی بازارچه‌ها نقش‌آفرینی کنند. بانک‌های محله‌محور در ترکیه و برزیل نمونه‌های موفقی در این زمینه‌اند. در ایران نیز بانک‌هایی که در سطح مناطق شهری فعالیت می‌کنند، می‌توانند چنین مدل‌هایی را اجرایی کنند.

51. امکان تدوین و انتشار «شاخص سلامت بانکی» برای بانک‌های دولتی و خصوصی
انتشار دوره‌ای شاخص‌های شفافیت مالی، نسبت کفایت سرمایه، کیفیت دارایی‌ها، و نرخ معوقات در قالب یک نظام نمره‌دهی رسمی، می‌تواند اعتماد عمومی به نظام بانکی را تقویت کند. این اقدام همچنین به رقابت مثبت میان بانک‌ها برای بهبود عملکرد و جذب منابع کمک می‌کند.

52. قابلیت تعریف خدمات ویژه بانکی برای زائران اربعین و حج
تجربه زائران اربعین و حج نشان داده که خدمات بانکی فعلی، نیازهای آنان را به‌خوبی پاسخ نمی‌دهد. با طراحی کارت‌های اعتباری با قابلیت تبدیل ارز، تسهیلات موقت سفر، کیف‌پول‌های چندارزی و شعب سیار، بانک‌ها می‌توانند میلیون‌ها زائر ایرانی و غیرایرانی را وارد چرخه رسمی نظام مالی کشور کرده و منابع تازه جذب کنند.

53. پتانسیل تعریف خطوط اعتباری هدفمند برای پروژه‌های توسعه‌ای روستایی
بانک‌ها در ایران می‌توانند به کمک بانک توسعه تعاون، بانک کشاورزی و منابعی مانند صندوق توسعه ملی، خطوط اعتباری ویژه‌ای را برای پروژه‌های اشتغال‌زا، زیرساختی و خدماتی در مناطق روستایی تعریف کنند. این خطوط با نرخ بهره ترجیحی، دوره تنفس بلندمدت و مشوق‌های مالیاتی، هم مهاجرت معکوس را تسهیل می‌کنند و هم موجب تقویت سرمایه‌گذاری مولد می‌شوند.

54. امکان نوسازی بانکداری روستایی از طریق موبایل بانک‌های آفلاین
در بسیاری از مناطق کم‌برخوردار ایران، بانکداری سنتی هنوز رایج است. با تجهیز بانک‌ها به اپلیکیشن‌هایی که در حالت آفلاین کار می‌کنند و امکان همگام‌سازی دوره‌ای دارند، دسترسی مردم روستاها و عشایر به خدمات بانکی ساده، بدون نیاز به شعبه و با حداقل دانش دیجیتال فراهم می‌شود. این رویکرد در کشورهایی نظیر کنیا (با سامانه M-Pesa) نتایج موفقی داشته است.

55. توانایی بانک‌ها در صدور اوراق قرض‌الحسنه برای پروژه‌های خیر عام‌المنفعه
بانک‌های ایرانی با هماهنگی بانک مرکزی می‌توانند اوراق قرض‌الحسنه عام‌المنفعه طراحی کنند که بازگشت اصل و سود نداشته باشد، اما مزایای معنوی، مالیاتی و نمادین برای مشارکت‌کنندگان به همراه داشته باشد. این اوراق برای ساخت بیمارستان، مدرسه، خوابگاه یا مراکز فرهنگی قابل استفاده‌اند و ابزار مناسبی برای جذب سرمایه خرد مردمی‌اند.

56. پتانسیل گسترش بانکداری بدون ربا در ابعاد بین‌المللی (Islamic Correspondent Banking)
با توجه به ماهیت اسلامی نظام بانکی ایران، بانک‌ها می‌توانند با ایجاد روابط کارگزاری بانکی با بانک‌های اسلامی در مالزی، اندونزی، پاکستان، عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس، مراودات مالی فرامرزی را توسعه دهند. چنین روابطی بر پایه مشارکت در سود، صدور صکوک، یا افتتاح حساب‌های ارزی شرعی استوار خواهد بود.

57. توانایی راه‌اندازی «بانک‌های منطقه‌ای» با تمرکز بر ویژگی‌های بومی
در مناطق خاص مانند کردستان، سیستان‌وبلوچستان یا خوزستان، بانک‌هایی با تمرکز بر محصولات بومی، صادرات منطقه‌ای، خدمات مرزی و تأمین مالی خرد می‌توانند شکل گیرند. این بانک‌ها می‌توانند از مدل بانک‌های منطقه‌ای آلمان و هند الگوبرداری کرده و ابزارهایی مثل صندوق‌های محلی، صکوک خرد، و لیزینگ محصولات بومی را اجرا کنند.

58. ظرفیت استفاده از داده‌کاوی برای طراحی بسته‌های مالی شخصی‌سازی‌شده
با تحلیل کلان‌داده‌های تراکنشی، رفتاری و روان‌شناختی مشتریان، بانک‌ها قادر خواهند بود بسته‌های مالی خاص برای هر مشتری تعریف کنند: نرخ بهره شخصی، دوره بازپرداخت متناسب با درآمد، بسته تشویقی وفاداری و… این خدمات ضمن افزایش رضایت مشتری، باعث کاهش ریسک‌های عملیاتی و مالی خواهد شد.

59. توان توسعه کارت‌های بانکی چندمنظوره با کاربردهای فرابانکی
بانک‌ها می‌توانند کارت‌هایی طراحی کنند که ترکیبی از کارت بانکی، کارت بیمه، کارت اشتراک حمل‌ونقل عمومی، کارت تسهیلات مسکن، و کیف‌پول دیجیتال باشند. این کارت‌ها با اتصال به سامانه‌های ملی و بین‌سازمانی، تجربه مشتری را بطور کامل متحول و تعامل مردم با دولت را ساده و شفاف خواهد کرد.

60. پتانسیل توسعه «صندوق‌های پس‌انداز خانوار» توسط بانک‌ها
بانک‌ها می‌توانند حساب‌هایی طراحی کنند که بر مبنای انگیزه‌های خانوادگی (ازدواج، تحصیل فرزندان، خرید مسکن، درمان) فعال شده و نرخ سود آن‌ها مشروط به عدم برداشت تا مدت معین، بیشتر از حساب‌های جاری یا کوتاه‌مدت باشد. این مدل از پس‌انداز ساختاریافته، الگوی موفقی در کشورهای آسیای شرقی بوده و در ایران می‌تواند با هدف هدایت نقدینگی و تربیت مالی جامعه مؤثر واقع شود.

61. ظرفیت انتشار اوراق مشارکت مبتنی بر نرخ تورم (Inflation-Linked Sukuk)
در شرایط بی‌ثباتی نرخ تورم، بانک‌ها می‌توانند ابزارهایی طراحی کنند که نرخ سود آن‌ها متناسب با شاخص قیمت مصرف‌کننده تنظیم شود. این اوراق، که در برخی کشورها مانند آفریقای جنوبی و ترکیه موفق بوده‌اند، اعتماد سرمایه‌گذاران را به حفظ ارزش دارایی‌شان افزایش می‌دهد و منبعی معتبر برای تأمین مالی پروژه‌های زیربنایی خواهد بود.

62. ظرفیت راه‌اندازی بازار ثانویه صکوک در بورس با مشارکت بانک‌ها
برای نقدشوندگی بهتر صکوک (اوراق مالی اسلامی)، لازم است بازار ثانویه‌ای پویا و بانکی–بورسی ایجاد شود. بانک‌ها می‌توانند بازارگردانی این اوراق را برعهده گرفته و با الگوبرداری از بازارهای مالی مالزی، ابزارهای مشتقه شرعی مانند اختیار خرید صکوک، اوراق موازی، یا آتی اسلامی را توسعه دهند.

63. امکان توسعه ابزارهای اعتبار مصرف‌کننده (Consumer Credit Tools)
بانک‌ها در ایران هنوز از ابزارهای گسترده اعتبار مصرفی بهره نمی‌گیرند. صدور کارت‌های اعتباری اقساطی، اعطای وام فوری دیجیتال، و طراحی اقساط خرید کالاهای داخلی با همکاری برندهای ایرانی، از جمله ظرفیت‌هایی‌اند که می‌توانند مصرف پایدار و رشد تقاضای داخلی را تقویت کرده و از خروج ارز برای خرید برندهای خارجی بکاهند.

64. ظرفیت تبدیل نظام چک به ابزار اعتبار رسمی در همکاری با بانک‌ها
با اجرای کامل قانون جدید چک، چک‌ها به ابزاری شفاف، غیرقابل برگشت و ردیابی‌پذیر تبدیل شده‌اند. بانک‌ها می‌توانند به پشتوانه چک‌های ثبت‌شده در سامانه صیاد، تسهیلات کوتاه‌مدت یا ابزارهای تنزیل دیجیتال ارائه دهند. به‌ویژه برای شرکت‌های تولیدی یا پیمانکاران، این ابزار مانند اوراق تجاری عمل می‌کند و نقدینگی فوری ایجاد می‌کند.

65. توان توسعه باشگاه مشتریان بانک‌ها با پاداش‌های رفتاری–اعتباری
بانک‌ها با بهره‌گیری از داده‌های رفتاری مشتریان، می‌توانند باشگاه‌هایی راه‌اندازی کنند که بر اساس تراکنش‌های سالم، پرداخت‌های منظم، عدم نکول یا استفاده از خدمات الکترونیک، به مشتریان امتیاز دهند. این امتیازات می‌تواند منجر به تخفیف در نرخ سود، اولویت در تسهیلات یا جوایز غیرمالی شود. چنین مدلی در بانک‌های آسیایی مانند DBS و UOB موفق بوده است.

رمز گشایی از نسخه مدنی‌زاده برای اقتصاد ایران
سید علی مدنی‌زاده در برنامه پیشنهادی خود برای تصدی وزارت امور اقتصادی و دارایی، دو هدف استراتژیک «رشد اقتصادی پایدار» و «عدالت اجتماعی» را به عنوان محورهای اصلی توسعه کشور معرفی کرده است.
تجربه تلخ رویکرد اقتصادی در بیش از یک دهه گذشته، حاصلی جز تورم مزمن بالای ۴۰ درصد، رشد اقتصادی وابسته به نفت و بر پایه متغیرهای نامولد و رکود در تولید مولد نداشته که نتیجه آن کاهش سطح رفاه خانوارها ناشی از شکاف طبقاتی در این سال‌ها بوده است.

به گزارش ایران، از این رو سید علی مدنی‌زاده در برنامه پیشنهادی خود برای تصدی وزارت امور اقتصادی و دارایی، دو هدف استراتژیک «رشد اقتصادی پایدار» و «عدالت اجتماعی» را به عنوان محورهای اصلی توسعه کشور معرفی کرده است.

از نگاه مدنی‌زاده، رشد اقتصادی بدون توجه به عدالت منجر به نابرابری‌های اجتماعی شده و برعکس، تلاش برای تحقق عدالت بدون رشد اقتصادی، کشور را با چالش منابع مواجه کرده است. بر پایه دیدگاه مدنی‌زاده، افزایش ظرفیت‌های تولید و توزیع عادلانه منابع و فرصت‌ها، مسیری برای دستیابی مطلوب به رشد اقتصادی و رفاه مردم خواهد شد.

کارشناسان اقتصادی برنامه پیشنهادی مدنی‌زاده، گزینه دولت برای وزارت امور اقتصادی و دارایی را مورد بررسی قرار داده و نظرات خود را درباره قابلیت اجرایی و تأثیرات آن بر وضعیت اقتصادی کشور ارائه داده‌اند. آن‌ها این برنامه پیشنهادی مدنی‌زاده را مطابق با شرایط کنونی اقتصاد ارزیابی کردند و معتقدند پس از سال‌ها، برنامه‌ای تدوین شده که برای بازسازی اعتماد عمومی و ارتقای کیفیت تصمیم‌گیری‌های کلان کشور فرصتی فراهم کرده است.

بهبود سرمایه اجتماعی و افزایش اثرگذاری سیاست‌ها
«ایران در مقطع حساس و پیچیده‌ای از تاریخ اقتصادی خود قرار گرفته؛ زمانی که فشارهای معیشتی و چالش‌های ساختاری، ضرورت تحول عمیق در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی را به وضوح نمایان می‌سازد.» امین عربی، عضو انجمن اقتصاددانان ایران نیز با این اظهارنظر معتقد است، برنامه‌ای موفق خواهد بود که بتواند تحولی عمیق در اقتصاد کشور به جا بگذارد. این برنامه باید رویکردی فراگیر و چندجانبه داشته باشد.

«عربی» به تناسب سیاست‌گذاری اقتصادی با چالش‌ها و بحران‌های کنونی اقتصادی کشور اشاره کرده و معتقد است انتخاب سیاست‌های اقتصادی بدون شناخت دقیق از شرایط واقعی کشور، همچون مهره‌های شطرنج بدون توجه به صفحه بازی است که نتیجه‌ای جز ناکارآمدی نخواهد داشت؛ لذا هماهنگی سیاست‌های پولی، مالی و تجاری و شناخت کامل از ساختارهای اقتصادی، کلید حفظ ثبات و رشد است.

عربی با بیان این جمله که «در شرایطی که اعتماد عمومی به نهادهای اقتصادی و دولتی کاهش یافته، اعتماد به یک اقتصاددان متخصص می‌تواند پل ارتباطی مجدد میان سیاست‌گذاری و مردم باشد»، حمایت خود را از مدنی‌زاده و برنامه او اعلام کرده است.

تنوع‌بخشی؛ تنظیم هوشمندانه روابط ارزی و سرمایه‌ای
تنوع‌بخشی به منابع تأمین مالی و تنظیم هوشمندانه روابط ارزی و سرمایه‌ای، یکی از محورهای برنامه مدنی‌زاده است که نشان از دیدگاه واقع‌بینانه و همگام با نیازهای اقتصادی کشور دارد. طاهر رحیمی، کارشناس اقتصادی نیز یکی از نقاط مثبت برنامه رشد عدالت‌محور را گسترش بازار بدهی می‌داند.

در برنامه سید علی مدنی‌زاده گسترش بازار بدهی نه به معنای بدهکار کردن دولت، بلکه در راستای تنوع‌بخشی به روش‌های تأمین مالی و افزایش سهم سرمایه مردم از تولید ناخالص داخلی (GDP) معرفی شده است.

همچنین تأکید برنامه بر جذب سرمایه خارجی ذیل باز کردن حساب سرمایه غیرمقیم و جانمایی فعال ایران در ساختارهای اقتصادی جهانی، با توجه به ریسک بالای حساب جاری و ساختار خاص صادراتی کشور، گامی در جهت پایداری ارزی کشور ارزیابی می‌شود. این سیاست‌ها در صورتی که با ابزارهایی مانند «خط اعتباری ترجیحی» و دیگر سیاست‌های پولی و مالی توسعه‌ای به درستی تلفیق شوند، می‌توانند حتی در کوتاه‌مدت نیز تأثیرات تحول‌آفرینی در ثبات اقتصاد کلان کشور داشته باشند.

یکی از پیشنهادهای متمایز در برنامه مدنی‌زاده، اداره کشور در شرایط تداوم تحریم همزمان با فعال‌سازی حساب سرمایه غیرمقیم با کشورهای با رتبه اعتباری بالا (رده بالای ICH) است. این سیاست در صورت پیاده‌سازی هوشمندانه، می‌تواند نوعی مدل نوآورانه در مقابله با تحریم و جذب سرمایه بین‌المللی تلقی شود.

فعال‌سازی حساب سرمایه غیرمقیم به معنای تسهیل ورود و خروج سرمایه خارجی به کشور است، بویژه از طریق کشورهای دارای اعتبار بالا (رده بالای ICH). این اقدام در شرایط تحریم اهمیت مضاعفی دارد؛ زیرا در چنین شرایطی کشور با محدودیت شدید در دسترسی به منابع مالی بین‌المللی مواجه است. با ایجاد امکان مشارکت سرمایه‌گذاران خارجی معتبر، می‌توان بخشی از این کمبود منابع را جبران کرد. در واقع، این سیاست تلاش می‌کند تا با انتخاب هدفمند شرکای خارجی کم‌ریسک و معتبر، با کاهش هزینه‌های جذب سرمایه، ریسک‌های ناشی از تحریم‌ها را مدیریت کند.

کارکرد مدل نوآورانه در مقابله با تحریم‌ها
تحریم‌های اقتصادی عموماً با هدف محدود کردن دسترسی یک کشور به بازارهای جهانی سرمایه و فناوری اعمال می‌شوند. در چنین شرایطی، رویکرد سنتی تأمین مالی داخلی به تنهایی پاسخگوی نیازهای سرمایه‌گذاری نیست.

مدل پیشنهادی مدنی‌زاده، با بهره‌گیری از حساب سرمایه غیرمقیم و تمرکز بر جذب سرمایه از کشورهای با رتبه اعتباری بالا، می‌تواند این محدودیت‌ها را دور بزند و نوعی مسیر موازی برای ورود سرمایه ایجاد کند. این سیاست نه‌تنها به اقتصاد کشور کمک می‌کند که از انزوا خارج شود، بلکه به‌واسطه تنوع‌بخشی به منابع ارزی و مالی، می‌تواند مقاومت اقتصاد را در برابر تکانه‌های خارجی افزایش دهد.

اجرای موفق این مدل نیازمند پیش‌شرط‌هایی است؛ از جمله شفافیت قوانین و مقررات سرمایه‌گذاری، تضمین حقوق سرمایه‌گذاران، کاهش ریسک‌های حاکمیتی و اقتصادی و ایجاد فضای رقابتی سالم. در غیر این صورت، حتی اگر حساب سرمایه غیرمقیم فعال شود، به دلیل ریسک‌های ناشی از تحریم‌ها و ضعف حاکمیت اقتصادی، سرمایه‌گذاران بالقوه ممکن است از ورود به بازار ایران خودداری کنند.

بنابراین، سیاست‌گذار باید علاوه بر طراحی سازوکارهای مالی و حقوقی، اعتمادسازی لازم را در سطح بین‌المللی ایجاد کند تا این مدل بتواند به‌عنوان یک ابزار مؤثر در مدیریت تحریم‌ها و جذب سرمایه عمل کند.

کاهش نابرابری‌ها؛ توسعه عدالت‌محور
شهباز حسن‌پوربیگلری، نماینده مردم سیرجان در مجلس، بر این نکته تأکید می‌کند که سید علی مدنی‌زاده از جمله افرادی است که با دانش تخصصی در حوزه اقتصاد و رویکردی واقع‌گرایانه نسبت به وضعیت فعلی اقتصاد کشور، برنامه‌ای قابل دفاع ارائه کرده است. او بویژه بر اهمیت تقویت تولید داخلی، تسهیل فضای کسب‌وکار و کنترل نابرابری‌های منطقه‌ای و طبقاتی تأکید می‌کند که این موارد با محورهای شعار سال نیز همخوانی دارد.

چالش‌های پیش رو، همراهی مجلس و نخبگان
مدنی‌زاده در صورت کسب تأیید مجلس، به عنوان وزیر امور اقتصادی و دارایی در شرایطی فعالیت خود را آغاز خواهد کرد که ایران با چالش‌های جدی اقتصادی مواجه است. از جمله این چالش‌ها می‌توان به تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و ناترازی در بودجه اشاره کرد.

در سال‌های اخیر، کشور با نرخ تورم سالانه نزدیک به ۴۰ درصد روبه‌رو بوده که این رقم نسبت به میانگین ۱۸ درصدی قبل از سال ۱۳۹۷، نشان‌دهنده وضعیت بحرانی‌تری است. این روند نه تنها موجب افزایش فشار بر بازارها می‌شود، بلکه رشد اقتصادی را نیز تحت تأثیر قرار داده و دستیابی به اهداف برنامه هفتم توسعه را دشوار کرده است. طبق گزارش‌های مرکز آمار، رشد اقتصادی کشور از ۴.۶ درصد در سال ۱۴۰۲ به ۳ درصد در سال ۱۴۰۳ کاهش یافته است.

برنامه مدنی‌زاده در صورتی قابل اجراست که مجلس و نخبگان با او همراهی داشته باشند و البته بنا به گفته کارشناسان، وی توانایی به اجماع رساندن این موضوع را دارد.

آمریکا ، چین ، روسیه

توجه به مسئله ترانزیت و لجستیک برای کشوری مانند ایران، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی راهبردی است. ایران به واسطه موقعیت جغرافیایی منحصر به‌فرد خود که پل ارتباطی میان شرق و غرب، و شمال و جنوب دنیاست، می‌تواند به یکی از اصلی‌ترین کریدورهای ترانزیتی جهان تبدیل شود. این مزیت ژئوپلیتیکی اگر به‌درستی مدیریت و بهره‌برداری نشود، نه‌تنها از دست می‌رود، بلکه مزیتی برای رقبای منطقه‌ای خواهد شد که با سرعت در حال توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل و ترانزیتی خود هستند.
در جهانی که سرعت و بهره‌وری در جابه‌جایی کالاها تعیین‌کننده میزان رقابت‌پذیری کشورهاست، سرمایه‌گذاری در حوزه ترانزیت و لجستیک، به معنای سرمایه‌گذاری در توسعه اقتصادی، اشتغال‌زایی، افزایش درآمدهای ارزی و نفوذ سیاسی در مناسبات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است. ایران می‌تواند با تبدیل شدن به هاب ترانزیتی منطقه، از محل عبور کالا میان چین، آسیای مرکزی، روسیه، ترکیه و اروپا، درآمدی پایدار و راهبردی کسب کند؛ درآمدی که تحت تأثیر تحریم‌ها و نوسانات بازار جهانی قرار نمی‌گیرد.

با این حال، تحقق چنین هدفی مستلزم نگاهی جامع و فرابخشی به حوزه لجستیک است؛ یعنی ایجاد زیرساخت‌های مناسب در بنادر، توسعه خطوط ریلی، ارتقاء کیفیت جاده‌ها، تسهیل فرآیندهای گمرکی و اداری، و بهره‌مندی از فناوری‌های نوین در مدیریت زنجیره تأمین. همچنین، ایران نیازمند یک نقشه راه مدون در سطح ملی است تا ظرفیت‌های پراکنده و اغلب غیرفعال لجستیکی به شکلی هماهنگ و هوشمندانه در خدمت اقتصاد کشور قرار گیرد.

ترانزیت و لجستیک فقط به معنای جابه‌جایی کالا نیست؛ این حوزه، قلب تپنده تجارت بین‌الملل و عامل کلیدی در تقویت روابط اقتصادی با کشورهای همسایه و فراتر از آن است. هر کامیونی که از مرزهای ایران عبور می‌کند، پیام‌آور اعتماد، ثبات و امنیت برای شرکای خارجی ماست. در مقابل، بی‌توجهی به این حوزه، به معنای واگذاری بازار منطقه به دیگر رقبا از جمله ترکیه، آذربایجان، عربستان یا حتی مسیرهای دریایی جایگزین است.

در نهایت، توسعه ترانزیت و لجستیک در ایران نه‌فقط یک هدف اقتصادی، بلکه یک اهرم قدرت ملی است. کشوری که بتواند مسیرهای تجاری دنیا را از درون مرزهای خود عبور دهد، نه‌تنها اقتصاد پویاتری خواهد داشت، بلکه جایگاه سیاسی و راهبردی‌اش در معادلات جهانی نیز ارتقاء خواهد یافت.

مدیرکل دفتر ترانزیت سازمان راهداری گفت: به دلایل متعدد امسال سال سختی برای تحقق اهداف ترانزیتی است چراکه در دو ماهه گذشته با موانع جدی مواجه شده‌ایم. اولین چالش تغییر قیمت سوخت است، ۴۰ درصد ترانزیت ایران فرآورده‌های سوختی است و با توجه به اینکه قیمت جهانی سوخت کاهش پیدا کرده و به ۶۲ دلار رسیده، این تغییر قیمتی بر ترانزیت فرآورده‌های سوختی تاثیر می‌گذارد.

جواد هدایتی، مدیرکل دفتر ترانزیت سازمان راهداری درباره هدف‌گذاری ترانزیت برای سال جاری اظهار داشت: سال گذشته میزان ترانزیت کل کشور یعنی مجموع آمار جاده و ریل به ۲۰ میلیون تن رسید و این روند افزایشی پس از کرونا حفظ شد. سال گذشته در بخش جاده‌ای، افزایش ۲۰ درصدی ترانزیت را تجربه کردیم و با توجه به ظرفیت‌های قانونی و مقررات ومیزان بار، پیش بینی می‌شود میزان افزایش جابه جایی بار در این بخش در همین عدد و ارقام باشد و این میزان ظرفیت برای افزایش بار ترانزیتی در بخش جاده وجود دارد.

۳ چالش ترانزیتی در سه ماه اول سال
وی ادامه داد: برای اینکه این رشد ادامه پیدا کند و آنچه که در ماده ۵۷ قانون برنامه هفتم توسعه دیده شده، محقق شود؛ در ستاد ملی ترانزیت برای نحوه مدیریت مرزها، اصلاح فرایندها و اجرای ابتکارهای جدید در حمل و نقل بین المللی به ویژه دیجیتال کردن باید تصمیمیات کلیدی گرفته شود تا زنجیره کریدوربین کشورها تکمیل شود، از این رو ضروری است که در ستاد ملی ترانزیت این مورد مورد بررسی قرار بگیرند.

مدیرکل دفتر ترانزیت سازمان راهداری افزود: هدف‌گذاری برنامه هفتم توسعه رسیدن به ۲۲ میلیون تن ترانزیت در مجموع ترانزیت ریلی و جاده‌ای است یعنی دو میلیون بیشتر از اعداد سال گذشته، البته پارسال هدف‌گذاری ترانزیت ۱۶ میلیون تن بود که به ۲۰ میلیون تن رسید.

هدایتی با تاکید بر اینکه امسال سال سخت ترانزیت است، گفت: به دلایل متعدد امسال سال سختی برای تحقق اهداف ترانزیتی است چراکه در دو ماهه گذشته با موانع جدی مواجه شده ایم. اولین چالش تغییر قیمت سوخت است، ۴۰ درصد ترانزیت ایران فرآورده‌های سوختی است و با توجه به اینکه قیمت جهانی سوخت کاهش پیدا کرده و به ۶۲ دلار رسیده، این تغییر قیمتی بر ترانزیت فرآورده‌های سوختی تاثیر می‌گذارد.

وی ادامه داد: عامل اثرگذار دیگر بر ترانزیت، حادثه بندر شهید رجایی است، بندر شهید رجایی به عنوان مهمترین بندر ترانزیتی کشور محسوب می‌شود که تبعات آن محدود به همین ایام نمی‌شود و در ادامه بر روی آمار ترانزیت کشور می‌تواند اثر بگذارد. همچنین موضوع اثرگذار دیگر، اعتراض کامیون داران است که بر آمار جابه جایی‌ها اثر می‌گذارد بنابراین در دو ماهه گذشته با ۳ موضوع بسیار موثر در ترانزیت مواجه بودیم.

روند مثبت مذاکرات؛ سیگنال خوشایند برای دولت
مدیرکل دفتر ترانزیت سازمان راهداری همچنین با اشاره به اثرگذاری انتشار اخبار مثبت از مذاکرات بر روی افزایش آمار ترانزیتی اظهار داشت: قاعدتا اگر مذاکرات به نتیجه به سرانجام برسد و اخبار مثبتی از روند آن منتشر شود، تاثیر روانی خود را بر روی تجارت و ترانزیت می‌گذارد اما آنچه که می‌تواند تاثیر پایدار و مستمر بگذارد این است که با انجام توافق چه تحریم‌هایی لغو شوند، رفع تحریم‌های پولی، بیمه‌ای، بانکی و سرمایه‌گذاری به طور مستقیم بر ترانزیت اثر دارند. به خوبی می‌دانیم توسعه ترانزیت نیاز به ورود سرمایه‌گذاری‌های خارجی دارد و باید راه برای ورود سرمایه‌های خارجی در حوزه تجارت باز شود.

هدایتی تاکید کرد: چند شرکت بزرگ لجستیکی در دنیا فعال هستند که وقتی برای سرمایه‌گذاری وارد کشوری می‌شوند، در آن کشور هاب لجستیکی ایجاد می‌کنند. شاید حدود ۱۰ شرکت بزرگ فعال هستند که ۹۰ درصد تجارت دنیا را در اختیار دارند و وقتی این شرکت‌ها به عنوان شرکت‌های لجستیکی ورود کنند به طور قطع در ترانزیت هم اثرگذار خواهند بود.

وی گفت: البته این برنامه ریزی قطعا برای کوتاه مدت نیست بنابراین این برنامه ریزی مانند دوران برجام نمی‌تواند در دو سال به اجرا برسد واجرای آن نیاز به بلند مدت دارد هرچند اتفاقات مهم در دوره برجام در ترانزیت کشور بی‌تاثیر نبود اما در ترانزیت اثرات پایدار مهم هستند.

رونق ترانزیت در سال جدید می‌تواند به‌طور جدی منافع مالی قابل‌توجهی برای ایران به همراه داشته باشد و حتی در صورت اجرای صحیح، بخشی از چالش‌های ساختاری اقتصاد کشور را تعدیل کند. ایران از نظر جغرافیایی در موقعیتی طلایی قرار دارد که آن را به شاهراه طبیعی بین شرق و غرب، و شمال و جنوب تبدیل کرده است. بهره‌برداری مؤثر از این موقعیت می‌تواند ایران را به یک قطب ترانزیتی منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل کند و درآمدهای پایدار و دلاری غیرنفتی را به‌صورت سالانه برای کشور به ارمغان آورد.

از جنبه مالی، توسعه ترانزیت به معنای دریافت عوارض عبور، افزایش فعالیت گمرکات، ایجاد اشتغال در حوزه حمل‌ونقل، تعمیرات، لجستیک، خدمات پشتیبانی و حتی گردشگری مرتبط با حمل‌ونقل بین‌المللی است. هر کانتینر که از خاک ایران عبور می‌کند، می‌تواند به‌طور مستقیم و غیرمستقیم ارزآوری ایجاد کند. به‌ویژه در شرایط تحریم، این مزیت می‌تواند بخشی از خلأ درآمدهای نفتی را جبران کند.

همکاری تزانزیتی با ۲ قدرت جهانی می تواند نجات‌دهنده باشد
از سوی دیگر، ترانزیت می‌تواند موتور محرکه‌ای برای به‌روزرسانی زیرساخت‌های حمل‌ونقل کشور باشد. توسعه خطوط ریلی، بنادر، پایانه‌ها، جاده‌ها و سیستم‌های هوشمند حمل‌ونقل، نه‌تنها شرایط را برای جابه‌جایی سریع‌تر و ارزان‌تر فراهم می‌کند، بلکه جذابیت ایران را برای شرکت‌ها و کشورهای منطقه‌ای و بین‌المللی افزایش می‌دهد. به همین دلیل، می‌توان گفت که رونق ترانزیت فقط یک جریان درآمدی نیست، بلکه نوعی سرمایه‌گذاری راهبردی در آینده اقتصادی کشور است.

در نهایت، اگر دولت بتواند با اصلاح سیاست‌های لجستیکی، کاهش بروکراسی گمرکی، ثبات‌بخشی به مقررات و تعامل مؤثر با کشورهای همسایه، بستر مناسبی برای رشد ترانزیت فراهم کند، آنگاه می‌توان امیدوار بود که این حوزه به یک موتور قابل‌اتکای رشد اقتصادی و منبع درآمد بلندمدت برای ایران تبدیل شود. بنابراین، پاسخ دقیق به سؤال شما این است: بله، ترانزیت در صورت مدیریت صحیح می‌تواند به‌تنهایی بخشی از اقتصاد ایران را دگرگون کند.

در حوزه ترانزیت و لجستیک، چند کشور منطقه‌ای می‌توانند شرکای سودرسان و راهبردی برای ایران باشند، اما مهم‌ترین و بالقوه‌ترین آن‌ها، کشورهایی هستند که از نظر جغرافیایی یا اقتصادی، در پی اتصال به بازارهای جهانی از طریق خاک ایران هستند.

روسیه
در پی جنگ اوکراین و تحریم‌های غرب، روسیه به‌شدت به مسیرهای جایگزین صادرات و واردات نیاز دارد. مسیر شمال-جنوب از روسیه به ایران و سپس خلیج فارس، فرصت بی‌نظیری برای همکاری راهبردی بین دو کشور فراهم کرده است. روس‌ها تمایل دارند در پروژه‌های زیرساختی ایران (مثل خطوط ریلی رشت-آستارا) سرمایه‌گذاری کنند، که می‌تواند مزایای اقتصادی مهمی برای ایران داشته باشد.

چین
در چارچوب پروژه «یک کمربند، یک راه» (Belt and Road Initiative)، چین به‌دنبال مسیرهای باثبات برای انتقال کالا به اروپا و خاورمیانه است. مسیر ایران – به‌عنوان مسیر زمینی بین شرق و غرب – برای چین یک فرصت ژئواستراتژیک محسوب می‌شود، به‌ویژه اگر ایران بتواند ثبات و زیرساخت مناسب را تضمین کند.

در شرایط فعلی، هند، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی، سودرسان‌ترین شرکای ترانزیتی برای ایران هستند. این کشورها یا نیازمند دسترسی به آب‌های آزاد از طریق ایران‌اند یا می‌خواهند از خاک ایران برای اتصال به دیگر بازارها استفاده کنند. توسعه و تثبیت این همکاری‌ها می‌تواند ایران را به قطب لجستیکی منطقه تبدیل کند و درآمدهای پایدار و غیرنفتی قابل توجهی ایجاد نماید.